journalism

/ˈdʒɜːrnəˌlɪzəm//ˈdʒɜːnəlɪzəm/

معنی: روزنامهنگاری
معانی دیگر: گردآوری و تدوین و پخش خبر و غیره از راه چاپ یا رادیو و تلویزیون) روزنامه نگاری، خبرفرستی، آگه رسانی، آگه فرستی، خبرپراکنی، روزنامه نویسی، نوشتار روزنامه ای، روزنامه ها، مجلات، نشریات

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the profession of reporting, writing, editing, or broadcasting news and information.

(2) تعریف: the technique of writing or presenting published or broadcast news.

(3) تعریف: a field of study that prepares students for careers in the profession of journalism.

جمله های نمونه

1. investigative journalism
روزنامه نگاری پژوهشی

2. television journalism
خبرپراکنی تلویزیونی

3. the basics of journalism
اصول روزنامه نگاری

4. the new law has far-reaching implications for the future of journalism
قانون جدید برای آینده ی روزنامه نگاری دارای پیامدهای فراگیری بود.

5. She worked as a librarian before switching to journalism.
[ترجمه گوگل]او قبل از روی آوردن به روزنامه نگاری به عنوان کتابدار کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او قبل از تبدیل به خبرنگاری به عنوان کتابدار کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Investigative journalism presupposes some level of investigation.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگاری تحقیقی سطحی از تحقیق را پیش‌فرض می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاری تحقیقی برخی از سطح تحقیقات را پیش فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ethics of journalism are much debated.
[ترجمه گوگل]اخلاق روزنامه نگاری بسیار مورد بحث است
[ترجمه ترگمان]اخلاق روزنامه نگاری بسیار مورد بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My son's planning to go into journalism.
[ترجمه گوگل]پسرم قصد دارد وارد روزنامه نگاری شود
[ترجمه ترگمان]پسرم قصد دارد به روزنامه نگاری برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'd like a career in journalism.
[ترجمه گوگل]من می خواهم شغلی در روزنامه نگاری داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من شغلی در روزنامه نگاری دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Certain qualities and values underpin good journalism.
[ترجمه گوگل]برخی ویژگی ها و ارزش ها زیربنای روزنامه نگاری خوب است
[ترجمه ترگمان]برخی از ویژگی ها و ارزش های خاص پشتیبان روزنامه نگاری خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nauseatingly fawning journalism that's all it is.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاری تهوع آور حنایی همین است
[ترجمه ترگمان]چاپلوسی می کند و چاپلوسی می کند؛ همه چیز همین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cliche is a feature of bad journalism.
[ترجمه گوگل]کلیشه از ویژگی های روزنامه نگاری بد است
[ترجمه ترگمان]cliche یکی از ویژگی های خبرنگاری بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is trying to break into journalism.
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا وارد عرصه روزنامه نگاری شود
[ترجمه ترگمان]او سعی دارد به روزنامه نگاری نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The article was an excellent piece of investigative journalism .
[ترجمه گوگل]مقاله یک مقاله عالی از روزنامه نگاری تحقیقی بود
[ترجمه ترگمان]این مقاله بخش عالی روزنامه نگاری تحقیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روزنامه نگاری (اسم)
journalism

انگلیسی به انگلیسی

• occupation of a journalist, presentation of news through the media; writing which is written for publication in a journal
journalism is the job of collecting, writing, and publishing news in newspapers and magazines and on television and radio.

پیشنهاد کاربران

Print journalism
مطبوعات
روزنامه نگاری ( به انگلیسی:journalism ) که گاهی به شکلی اشتباه و غلط، خبرنگاری نامیده می شود، اصطلاحی برای اشاره به حرفه و فعالیت های روزنامه نگاران در رادیو، تلوزیون، روزنامه ( آنلاین یا چاپی ) و اینترنت
...
[مشاهده متن کامل]
است و شامل تولید و توزیع محتوای واقعیت محور و روزنامه نگارانه درباره اخبار، رویدادها، ایده ها، تحلیل ها، افراد و تمام پدیده هایی می شود که �موضوعات روز و واقعیت های جامعه� محسوب می شوند. اگرچه که معنای تحت اللفظی این اصطلاح در اکثر زبان ها، به روزنامه و روزنامه نویسی محدود می شود، اما معنای اصلی آن بسیار گسترده تر از فعالیت در روزنامه ها است و شامل تمام رسانه ها می شود؛ همانطور که واژه فارسی روزنامه نگاری از ریشه کلمه ی روزنامه به وجود آمده است، در زبان های فرانسوی، ترکی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و بسیاری از زبان های دیگر هم، همین مسئله وجود دارد؛ مثلا در زبان فرانسوی هم اصطلاح فرانسوی روزنامه نگاری ( journalisme ) از ریشه واژه ای فرانسوی به معنای روزنامه ( journal ) به وجود آمده است؛ با این وجود، معنای اصلی و غیر تحت اللفظی این اصطلاح در تمامی این زبان ها، محدودیتی به روزنامه ندارد و بسیار گسترده تر است. محتوای روزنامه نگارانه علاوه بر آن که به شکلی تولید می شود که قابل درک برای عموم جامعه است، همواره مخاطبانش را تا حدی آگاه می کند. روزنامه نگاری یک حرفه ی مشترک میان بسیاری از فعالان رسانه ای مانند خبرنگاران، گزارشگران، منتقدان فیلم، بسیاری از سازندگان فیلم مستند و اغلب تولید کنندگان محتوا است.

تنها معادل فارسی صحیح برای این واژه، روزنامه نگاری است؛ ولی برخی به غلط، خبرنگاری را معادل فارسی این واژه در نظر می گیرند. روزنامه نگاری یک حرفه ی گسترده است که خبرنگاری، یکی از انواع آن است . روزنامه
...
[مشاهده متن کامل]
نگاری شامل بخش های دیگری مانند گزارشگری و یا حتی نقد فیلم هم می شود. فعالیت روزنامه نگاری محدود به روزنامه های چاپی نیست و شامل روزنامه های آنلاین، وب سایت ها، رادیو و تلوزیون می شود.

( صحافة ) صحافة. [ ص ِ ف َ ] ( ع اِمص ) روزنامه نگاری ( در لغت رائج امروز ) . ( المنجد ) :عالم الصحافة؛ جامعه نویسندگان جرائد. ( المنجد ) .
روزنامه نگاری غلط است . نمیدانم چرا این واژه رواج یافته.
یه نگاه به تعریف آکسفورد بیندازید:
the activity or profession of writing for newspapers, magazines, or news websites or preparing news to be broadcast
...
[مشاهده متن کامل]

و کامبریج:
the work of collecting, writing, and publishing news stories and articles in newspapers and magazines or broadcasting them on the radio
. and television
پس نه فقط در روزنامه بلکه در مجلات و سایت ها و . . . نیز خبر مینویسید
پس خبرنگاری واژه صحیح تر است

The activity of writing news خبرنگاری
روزنامه نگاری

بپرس