journal

/ˈdʒɜːrnl̩//ˈdʒɜːnl̩/

معنی: دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه
معانی دیگر: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در عنوان برخی روزنامه ها و مجلات و غیره به کار می رود)، (صورت جلسات یا کارهای باشگاه یا پارلمان و غیره) دفتر روزانه، رجوع شود به: daybook، (حسابداری) دفتر روزنامه، (مکانیک) سر محور، یاتاقان گرد، محور یاتاقان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a record of personal experiences, reflections, or daily events.
مترادف: diary, record
مشابه: annals, chronicle, commonplace book, daybook, log, memoir

- While aboard ship, he kept a detailed journal of each day's events.
[ترجمه سارا] در حالی که در کشتی بود، او یک دفتر وقایع دقیق از رویدادهای هر یک از روز ها نگه داشت
|
[ترجمه گوگل] زمانی که در کشتی بود، دفترچه ای مفصل از رویدادهای هر روز داشت
[ترجمه ترگمان] او در حالی که سوار بر کشتی بود، یک ژورنال دقیق از وقایع هر روز را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a newspaper or other periodical publication.
مترادف: gazette, periodical
مشابه: annals, bulletin, chronicle, magazine, newspaper, paper, publication, review, serial

- It was an honor to have her article published in one of the most respected journals in the field.
[ترجمه گوگل] باعث افتخار بود که مقاله او در یکی از معتبرترین مجلات این حوزه چاپ شود
[ترجمه ترگمان] این یک افتخار بود که مقاله خود را در یکی از the مجلات حوزه منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a ledger used in double-entry bookkeeping for recording accounts.
مترادف: ledger
مشابه: book, daybook, record

(4) تعریف: a daily record of the affairs of an organization such as a legislature.
مترادف: annals, record
مشابه: book, chronicle, log, register

جمله های نمونه

1. journal box
یاتاقان

2. this journal is the opposition's only forum
این نشریه یگانه وسیله ی ابراز عقیده ی مخالفین است.

3. a technical journal
نشریه ی فنی

4. i kept a journal during my visit to japan
طی سفرم در ژاپن خاطرات خود را یادداشت می کردم.

5. to keep a journal
خاطرات خود را نوشتن،رویدادهای روزانه را نوشتن

6. The doctor is reading the Journal of Medical Science.
[ترجمه گوگل]دکتر در حال مطالعه مجله علوم پزشکی است
[ترجمه ترگمان]دکتر کتاب علوم پزشکی را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. 'Nature' was the highest-ranked journal in the survey.
[ترجمه گوگل]مجله Nature بالاترین رتبه را در این نظرسنجی داشت
[ترجمه ترگمان]طبیعت در این نظرسنجی بالاترین رتبه را داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Wall Street Journal uses 220,000 metric tons of newsprint each year.
[ترجمه گوگل]وال استریت ژورنال سالانه 220000 تن کاغذ روزنامه استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روزنامه وال استریت ۲۲۰،۰۰۰ تن کاغذ روزنامه را هر سال استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He kept a journal of his wanderings across Asia.
[ترجمه گوگل]او دفتر خاطراتی از سرگردانی خود در سراسر آسیا داشت
[ترجمه ترگمان]او یک ژورنال از سرگردانی های خود در سراسر آسیا را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The journal rubs against the bearing surface.
[ترجمه گوگل]ژورنال به سطح یاتاقان ساییده می شود
[ترجمه ترگمان]این ژورنال از روی سطح یاتاقان استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He became editor of the legendary Irish journal 'The Bell'.
[ترجمه گوگل]او سردبیر مجله افسانه ای ایرلندی «زنگ» شد
[ترجمه ترگمان]او سردبیر روزنامه افسانه ای ایرلندی \"بل\" شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The " Journal of Lexicographers " is a bimonthly.
[ترجمه گوگل]«مجله فرهنگ‌نویسان» دو ماهنامه است
[ترجمه ترگمان]ژورنال \"Lexicographers\" یک bimonthly است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A report recently published in the American Journal of Epidemiology suggested that smoking increased the risk of developing non - insulin - dependent . . .
[ترجمه گوگل]گزارشی که اخیراً در مجله آمریکایی اپیدمیولوژی منتشر شده است نشان می دهد که سیگار کشیدن خطر ابتلا به غیر وابسته به انسولین را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]گزارشی که اخیرا در مجله آمریکایی امراض مسری منتشر شد حاکی از آن است که سیگار کشیدن خطر توسعه وابسته به انسولین را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He kept a journal of his travels across Asia.
[ترجمه گوگل]او دفتری از سفرهای خود در سراسر آسیا داشت
[ترجمه ترگمان]او یک ژورنال از سفر خود را در سراسر آسیا حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His career is profiled in this month's journal.
[ترجمه گوگل]حرفه او در مجله این ماه شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]زندگی او در مجله این ماه سیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The journal had a devoted following of around 1000 subscribers.
[ترجمه گوگل]این مجله حدود 1000 مشترک دنبال کننده اختصاص داده بود
[ترجمه ترگمان]این ژورنال به دنبال حدود ۱۰۰۰ مشترک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Lady Franklin kept a daily journal of the voyage.
[ترجمه گوگل]لیدی فرانکلین یک دفتر روزانه از سفر داشت
[ترجمه ترگمان]لیدی فرانکلین روزانه یادداشت های روزانه خود را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He'd lifted whole passages from a journal.
[ترجمه گوگل]او تمام قسمت‌های یک مجله را برداشته بود
[ترجمه ترگمان]او همه راهروهای را از دفتر یادداشت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفتر روزنامه (اسم)
blotter, journal, daybook, book of account

روزنامه (اسم)
paper, journal, gazette, newspaper

دفتر وقایع روزانه (اسم)
journal

تخصصی

[حسابداری] دفتر روزنامه
[عمران و معماری] سر محور - محور - یاطاقان گرد
[مهندسی گاز] سرمحور، یاطاقان گرد
[زمین شناسی] سر محور، محور،یاطاقان گرد
[ریاضیات] دفتر روزنامه، سرمحور، تکیه گاه اصلی، دفتر روزانه

انگلیسی به انگلیسی

• newspaper; magazine; diary, record of daily occurrences; daybook, bookkeeping ledger (accounting); daily record of official transactions (of an organization or legislative body); part of a machine axle or shaft held up by a bearing
write in a journal, write in a diary
a journal is a magazine which is devoted to a particular subject or area of interest.
a journal is also a daily or weekly newspaper, especially one that uses the term `journal' in its title.
a journal is also an account which you write of your daily activities.

پیشنهاد کاربران

تو صنعت پوشاک معمولا به عکس یا عکس هایی گفته میشه که لباس یا اکسسوری یا. . . رو یه نفر پوشیده و ازش عکس باکیفیت گرفتن
به اون عکس یا عکس ها تو اصطلاح کاری پوشاک ژورنال گفته میشه.
1. نشریه 2. روزنامه 3. مجله 4. یادداشت روزانه 6. ( دفتر ) خاطرات 7. ( حسابداری ) دفتر روزانه 8. سرمحور. یاتاقان گرد
این کلمه به معنی �یادداشت� و �نوشته� در زبان انگلیسی بکار میرود. از دیگر کاربردهای اصطلاح �ژورنال� یا �مجله علمی� است که برای اشاره به مجموعه ای از مقالات و یادداشت ها استفاده میشود که توسط پژوهشگران و اندیشمندان یک حوزه خاص منتشر می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

برای مثال:
Journal of Applied Psychology
به معنی: مجله علمی ( ژورنال ) روانشناسی کاربردی

مجله
مثال: She writes articles for a fashion journal.
او مقالاتی برای یک مجله مد می نویسد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
نوشتن احساسات
✔️ محور یا شفتی که یاتاقان/بیرینگ روی آن نصب میشه و گردش داره
⭐journal bearing = یاتاقان لغزشی شعاعی
✔️ دفتر وقایع/رویدادهای روزانه شخصی
Meaning:
to enter or record daily thoughts, experiences, etc. , in a journal
...
[مشاهده متن کامل]

e. g.
I loved writing things when I was a child. I used to write stories, poems, and even ⭐kept a journal⭐ for a while

روزنامه
روز نگار
روز نوشت
تفاوت "diary" و" journal "
هردو در فارسی دفتر خاطرات معنی میشن اما "تفاوت دارن"
diary دفتری یه که چیزهایی که تو زندگیمون رخ میده رو مینویسیم توش مثل تجربه ها اتفاقاتی که میفته
ولی journal دفتری که توش هدف ها و کار هایی که میخایم انجام بدبم رو مینویسم مثلا صبح ورزش میکنم بعد زبان و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

اگه خاستید از دفتر خاطرات استفاده کنید diaryمنایب تره

A journal, from the Old French journal ( meaning "daily" ) , may refer to :
Bullet journal, a method of personal organization
Diary, a record of what happened over the course of a day or other period
...
[مشاهده متن کامل]

Daybook, also known as a general journal, a daily record of financial transactions
Logbook, a record of events important to the operation of a vehicle, facility, or otherwise
Record ( disambiguation )
Transaction log, a chronological record of data processing
Travel journal
واژه نامه ی Learner's Dictionary :
noun
[count]
1 : a book in which you write down your personal experiences and thoughts : diary
◀️I've been keeping a journal for several years.
◀️She records her dreams in a journal.
2 a : a newspaper — usually used in titles
◀️the Wall Street Journal
b : a magazine that reports on things of special interest to a particular group of people
◀️an academic/scholarly journal
◀️a medical journal
— often used in titles
◀️the Journal of the American Medical Association

● مجله تخصصی
● دفتر وقایع روزانه شخصی
با توجه به متن "دفتر ثبت وقایع روزانه یا روزمره" هم می تونه معنی بده.
مجله تخصصی
journal ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: یاتاقان گرد
تعریف: بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن می چرخد
روز نوشت [در ترجمه ی رمان ها این واژه را دیده ام]
اکثرا به معنای روزنامه یا همون ژورنال میشناسیمش ولی به معنای دفتر خاطرات ( diary ) هم به کار میره ( در مکالمات عامیانه )
دفترچه خاطرات روزانه
دفترچه خاطرات، دفتر ثبت وقایع
مجله
سوار بر کشتی جزئیات اتفاق های روزانه را ثبت می کرد.
دفتر روزنامه شرکت که در آن کلیه معاملات و تراکنش ها و رویدادهای مالی شرکت به صورت روزانه با ذکر تاریخ، ثبت میشه
دفتر گزارش کار
مجموعه بلبرینگ و شافت واسط سر محور که محور را به بدنه تکیه میدهد.
معنی روزنامه / روزنامه ی وقایع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس