jouissance

انگلیسی به انگلیسی

• (from french) jollity, merriment, jolliness, happiness

پیشنهاد کاربران

شهوت رانی
این مفهوم در نظریه روانشناس فرانسوی ژاک لکان کاربرد گسترده ای دارد.
Jouissance /ʒuiˈsɑns OR ʒwisɑ̃ns/ ( n - formal ) – meaning: physical or intellectual pleasure, delight, or ecstasy. ( New Oxford American Dictionary )
به دلیل اینکه این کلمه فرمال و کاملاً رسمی است و همچنین به سبب اینکه کلمه ی لذت طبق تعریف بالا شامل هم لذت فیزیکی و هم ذهنی و روحی است، معادل های فارسی زیر پیشنهاد می شود
...
[مشاهده متن کامل]

وجد؛ التذاذ؛ کامیابی؛ کامجویی؛ گوارایی؛ حظ؛ کیف
Example 1: 👇
The novel’s rich descriptions and poetic language offered readers moments of jouissance as they immersed themselves in its captivating narrative.
توصیف های غنی و زبان شاعرانه رمان لحظاتی از حظِ درونی را به خوانندگان هدیه می دهد تا در روایت جذاب آن غرق شوند.
Example 2: 👇
The ballet performance was a masterpiece of grace and passion, eliciting feelings of jouissance in all who had the privilege to witness it.
اجرای باله شاهکاری از ظرافت و شور بود و احساس وجد را در همه کسانی که امتیاز تماشای آن را داشتند برانگیخت.
Example 3: 👇
The jouissance of this movie lies in what we learn about acting, not about human evil.
کامیابیِ این فیلم در چیزهایی است که ما در مورد بازیگری می آموزیم، نه در مورد شرارت انسانی.

jouissance
خوشی
لذت
بهره مندی
کیف

بپرس