اسم ( noun )
حالات: jollities
حالات: jollities
• (1) تعریف: the state or quality of being merry; gaiety.
• متضاد: somberness
• مشابه: gaiety, mirth
• متضاد: somberness
• مشابه: gaiety, mirth
- The jollity of the party increased significantly after someone initiated a talent show.
[ترجمه گوگل] پس از اینکه شخصی یک نمایش استعدادیابی را راه اندازی کرد، شادی مهمانی به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان] پس از شروع یک برنامه استعداد، خوشحالی حزب به طور معنی داری افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پس از شروع یک برنامه استعداد، خوشحالی حزب به طور معنی داری افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (pl.) merry activities.