jollification

/ˌdʒɒlɪfɪˈkeɪʃn̩//ˌdʒɒlɪfɪˈkeɪʃn̩/

معنی: خوشی، طرب، طربناک کردن
معانی دیگر: خوشی، طرب، طربناک کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: enthusiastic and merry celebration; revelry.
مشابه: merrymaking

جمله های نمونه

1. Did the jollification mask anxiety about the long flight over the ocean?
[ترجمه گوگل]آیا شادی نگرانی از پرواز طولانی بر فراز اقیانوس را پوشانده است؟
[ترجمه ترگمان]آیا ماسک jollification در مورد پرواز طولانی در اقیانوس نگرانی وجود داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Eight months of commemorative jollification for the Eiffel Tower began in March.
[ترجمه گوگل]هشت ماه شادی یادبود برای برج ایفل در ماه مارس آغاز شد
[ترجمه ترگمان]هشت ماه از jollification یادبود برای برج ایفل در ماه مارس آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was born in a jollification, being filled with friendly country-Taichung, there is my home town.
[ترجمه گوگل]من در یک شادی به دنیا آمدم، پر از کشور دوستانه تایچونگ، شهر زادگاه من آنجاست
[ترجمه ترگمان]من در یک شهر کوچک به دنیا آمدم، در حالی که با یک کشور دوست در تایچانگ پر شده بودم، شهر خانه من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It proves a rationale: the exterior jollification is far less attractive than the charm of art life itself.
[ترجمه گوگل]این یک دلیل منطقی را ثابت می کند: شادی بیرونی بسیار کمتر از جذابیت زندگی هنری است
[ترجمه ترگمان]این یک منطق است: ظاهر بیرونی به مراتب جذاب تر از جذابیت خود زندگی هنری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Cumulate of tonight is so jollification!
[ترجمه گوگل]انباشته امشب بسیار شادی آور است!
[ترجمه ترگمان]! The امشب خیلی jollification
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can remember the jollification in my childhood on that day every year.
[ترجمه گوگل]من می توانم شادی های دوران کودکی ام را در آن روز هر سال به یاد بیاورم
[ترجمه ترگمان]من می توانم هر سال آن jollification را در آن روز در آن روز به یاد بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He could easily have gone into London and enjoyed the jollifications.
[ترجمه گوگل]او به راحتی می توانست به لندن برود و از شادی ها لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توانست به لندن برود و از the لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only in the embanked courtyard of county senior high school which was located in halfway up the mountain, there was a scene of jollification at the moment.
[ترجمه گوگل]فقط در حیاط خاکریزی دبیرستان شهرستان که در نیمه راه کوه قرار داشت، در حال حاضر صحنه شادی بود
[ترجمه ترگمان]تنها در حیاط embanked که در نیمه راه کوه قرار داشت، در آن لحظه صحنه of وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the south of Nanjing, the room 111 of No. 1 teaching building of the new campus of Southeast University was filled with jollification.
[ترجمه گوگل]در جنوب نانجینگ، اتاق 111 ساختمان آموزشی شماره 1 پردیس جدید دانشگاه جنوب شرقی پر از شادی بود
[ترجمه ترگمان]در جنوب نانجینگ، کلاس ۱۱۱ کتابخانه دانشگاه جنوب خاوری با jollification پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is also good to is too probably the savor of breakfast jollification.
[ترجمه گوگل]همچنین خوب است که بیش از حد احتمالاً مزه شادی صبحانه باشد
[ترجمه ترگمان]هم چنین خوب است که مزه صبحانه را بیش از حد دوست داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is also nice to is too probably the flavor of breakfast jollification.
[ترجمه گوگل]همچنین بسیار خوب است که احتمالا طعم شادی صبحانه را دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین خوب است که طعم صبحانه خیلی زیاد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are many people here, about 30,000,000, and possibly no less than this figure now, if you like to enjoy jollification, you should live here .
[ترجمه گوگل]افراد زیادی اینجا هستند، حدود 30،000،000، و احتمالاً الان کمتر از این رقم نیست، اگر دوست دارید از شادی لذت ببرید، باید اینجا زندگی کنید
[ترجمه ترگمان]افراد زیادی اینجا هستند، درباره ۳۰،۰۰۰،۰۰۰، و احتمالا کم تر از این هیکل، اگر مایل باشید از jollification لذت ببرید، باید اینجا زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The words of Cao sleet Ping however is a small episode of party just, the party that goes to till die hour's gushing is one inside in the atmosphere that the hot jollification makes past.
[ترجمه گوگل]با این حال، سخنان Cao Sleet Ping یک اپیزود کوچک از مهمانی است، مهمانی که تا ساعت مرگ می‌گذرد، یکی از درون فضایی است که شادی داغ از آن گذشته است
[ترجمه ترگمان]کلمات of Ping یک قسمت کوچک از مهمانی است، حزبی که تا زمان مرگش به صورت یک ساعت طول می کشد، در اتمسفر است که the گرم از آن عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

طرب (اسم)
mirth, delight, joy, cheerfulness, joviality, jollification

طربناک کردن (اسم)
jollification

انگلیسی به انگلیسی

• gaiety, festivity, merriment

پیشنهاد کاربران

noun [ C or U] old - fashioned
Jollification is an old - fashioned word for an enjoyable activity or celebration, such as merrymaking or wine.
Jollification یک کلمه قدیمی برای یک فعالیت یا جشن لذت بخش، مانند بزن و بکوب، رقص و پایکوبی یا شراب است.
...
[مشاهده متن کامل]

The party was a great jollification, with music, dancing, and plenty of food and drink.
Synonym;
merrymaking /literary

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/jollification
این کلمه اسم است و فعل آن Jollify است. باید مراقب بود که در ترجمه معنی این لغت، تعریف فعلی ( یعنی این کلمه در نقش دستوری فعل ) نداد.
lively celebration with others; merrymaking. ( New Oxford American Dictionary )
...
[مشاهده متن کامل]

جشن پر جنب و جوش با دیگران؛ طرب انگیزی؛ شادی آفرینی؛ شادی
Example 1: 👇
Eight months of commemorative jollification for the Eiffel Tower began in March.
هشت ماه جشن و سرور برای یادبود برج ایفل از ماه مارس آغاز شد.
Example 2: 👇
He could have gone into London and enjoyed the jollifications.
او می توانست به لندن برود و از شادی ها لذت ببرد.
* قابل توجه است که این کلمه در مثال دوم به عنوان اسم قابل شمارش ( contable noun ) بکار رفته است

بپرس