jokester


آدم شوخ، اهل لطیفه گویی، گواژگر، هزل گو، اهل شوخی و مزاح، لاغنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who often jokes or plays jokes on others.
مترادف: joker, practical joker

- He's such a jokester; I bet he's the one who put glue on the door handle.
[ترجمه گوگل] او چنین شوخی است شرط می بندم او کسی است که روی دستگیره در چسب زده است
[ترجمه ترگمان] من شرط می بندم اون کسیه که چسب رو روی دستگیره در گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Okay, Ron, which jokester changed the key on me?
[ترجمه گوگل]باشه، رون، کدام شوخی کلید من را عوض کرده است؟
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، رون، کی کلید رو روی من عوض کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's known as a misogynist, a satirist, a jokester, an attention-seeking bad boy, a creep, an artistic genius, and a man with a history of addiction and abuse.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک زن ستیز، یک طنزپرداز، یک شوخی، یک پسر بد توجه، یک خزنده، یک نابغه هنری و یک مرد با سابقه اعتیاد و سوء استفاده شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان a، a، a، an، seeking، و یک مرد با سابقه اعتیاد و سو استفاده مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Had I been making the decision, the jokester would have been taken to the colonel's office, put at attention against the wall and screamed at until he sweated a shadow.
[ترجمه گوگل]اگر من تصمیم می گرفتم، شوخی را به دفتر سرهنگ می بردند، به دیوار توجه می کردند و آنقدر فریاد می زدند که یک سایه عرق می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر من تصمیم گرفته بودم، jokester به دفتر سرهنگ می رفت و به دیوار توجه می کرد و آنقدر جیغ می کشید که از یک سایه عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, that's not to imply that you're simply a jokester.
[ترجمه گوگل]با این حال، این بدان معنا نیست که شما صرفاً یک شوخی هستید
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بدان معنا نیست که شما یک فرد ساده هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the intervening years he became something of a jokester and goofball.
[ترجمه گوگل]در این سال‌ها او تبدیل به یک شوخی و مسخره‌باز شد
[ترجمه ترگمان]در طی این سال ها او چیزی از a و احمق جلوه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I enjoyed Strongest Chil Woo most because I'm also a jokester like him.
[ترجمه گوگل]من از Strongest Chil Woo بیشتر لذت بردم زیرا من هم مثل او شوخی هستم
[ترجمه ترگمان]من از Strongest و Woo لذت بردم چون من هم مثل او jokester هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maybe you're a little shy in real life, but online you're a jokester and your avatar is a famous comedian.
[ترجمه گوگل]شاید در زندگی واقعی کمی خجالتی باشید، اما آنلاین شما یک شوخی و آواتار شما یک کمدین معروف است
[ترجمه ترگمان]شاید تو در زندگی واقعی کمی خجالتی هستی، اما آنلاین یک jokester و منحصر به فردی تو یک کمدین معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Masayoshi Son, the leader of Japan's third-largest cellphone carrier, texts Shingo Katori, the group's youngest member known as the jokester of the crew, while on a trip to Shanghai.
[ترجمه گوگل]ماسایوشی سون، رهبر سومین شرکت بزرگ تلفن همراه ژاپن، هنگام سفر به شانگهای، به شینگو کاتوری، جوانترین عضو گروه که به عنوان شوخی خدمه شناخته می شود، پیامک می دهد
[ترجمه ترگمان]Masayoshi پسر، سومین شرکت بزرگ تلفن همراه ژاپنی، متون Shingo Katori، جوان ترین عضو این گروه به نام the خدمه، در سفر به شانگهای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

فراخ مزاح. [ ف َ م ِ ] ( ص مرکب ) آن که بسیارشوخی کند و پیوسته لطیفه گوید. ( یادداشت بخط مؤلف ) : وی مردی فراخ مزاح بود. ( تاریخ بیهقی ) .

بپرس