jointure

/ˈdʒoɪnt͡ʃər//ˈdʒoɪnt͡ʃə/

معنی: مهریه ملکی، اجارهداری مشترک و مشاعی، دارایی مشترک زن و شوهر
معانی دیگر: (نادر) متصل سازی، همبندسازی، همبست گری، همبندگری، (مهجور) مالکیت مشترک ملک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a granting of property to a woman by her intended husband, such property to be retained by her after his death. (See dower, dowry.)

جمله های نمونه

1. The appearance of non-profit organization and its jointure of constructing city community service strongly developed and embodied its organization function.
[ترجمه گوگل]ظاهر سازمان غیرانتفاعی و مشارکت آن در ساخت خدمات اجتماعی شهری به شدت توسعه یافته و کارکرد سازمانی آن را تجسم بخشید
[ترجمه ترگمان]ظهور سازمان غیر انتفاعی و jointure از خدمات جامعه شهری به شدت توسعه یافته و عملکرد سازمان خود را شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has only her jointure, which will descend to her children.
[ترجمه گوگل]او فقط مفصل خود را دارد که به فرزندانش می رسد
[ترجمه ترگمان]او فقط این وضع را دارد که به فرزندانش خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. CAPULET O brother Montague, give me thy hand: This is my daughter's jointure, for no more can I demand.
[ترجمه گوگل]CAPULET ای برادر مونتاگ، دستت را به من بده: این پیوند دختر من است، زیرا دیگر نمی توانم مطالبه کنم
[ترجمه ترگمان]گرا نپر، دستت رو بده به من: این پول مال منه، چون بیشتر از این پول ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The obligation to return the dowry and to pay the jointure (ketubah) served as a good security against divorce on insufficient grounds.
[ترجمه گوگل]الزام به استرداد مهریه و پرداخت شراکت (کتوبه) در مقابل طلاق به دلایل ناکافی تضمین خوبی بود
[ترجمه ترگمان]تعهد به بازگشت جهیزیه و پرداخت پول شویی (ketubah)به عنوان یک امنیت خوب در برابر طلاق به دلایل کافی عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The compared test proved that there are more probability of the stress corrosion crack within the jointure region and the clamp position in the welding joint.
[ترجمه گوگل]آزمایش مقایسه ثابت کرد که احتمال بیشتری از ترک خوردگی تنشی در ناحیه اتصال و موقعیت گیره در اتصال جوش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تست مقایسه شده ثابت کرد که احتمال وقوع ترک های ناشی از خوردگی در منطقه jointure و موقعیت گیره در اتصال جوش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This article analyses the theory of continuous bitmap image's geometrical transformation, and makes attempts in cartographic jointure, dot character's stepless transformation on the basis of it.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تجزیه و تحلیل تئوری تبدیل هندسی تصویر بیت مپ پیوسته می پردازد و تلاش هایی را برای اتصال نقشه کشی، تبدیل بدون پله کاراکتر نقطه بر اساس آن انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله، نظریه تبدیل هندسی تصویر شده را تجزیه و تحلیل می کند و تلاش های خود را در jointure نگاری، تغییر شکل نقطه ای براساس آن، انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهریه ملکی (اسم)
jointure

اجاره داری مشترک و مشاعی (اسم)
jointure

دارایی مشترک زن و شوهر (اسم)
jointure

انگلیسی به انگلیسی

• estate inherited by a woman upon the death of her husband

پیشنهاد کاربران

بپرس