join forces

جمله های نمونه

1. The two bands join forces for a gig at the Sheffield Arena on November 2
[ترجمه گوگل]این دو گروه برای یک کنسرت در سالن شفیلد آرنا در 2 نوامبر به هم می پیوندند
[ترجمه ترگمان]این دو گروه در ۲ نوامبر در ورزشگاه شفیلد، در میدان شفیلد، به نیروهای خود ملحق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If our two companies were to join forces we could undercut all our competitors.
[ترجمه گوگل]اگر قرار بود دو شرکت ما به نیروها بپیوندند، می‌توانستیم همه رقبای خود را زیر پا بگذاریم
[ترجمه ترگمان]اگر دو شرکت ما برای پیوستن به نیروهایی بودند که می توانستیم همه رقبای خود را تحت فشار قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then they headed north to join forces with us.
[ترجمه گوگل]سپس به سمت شمال حرکت کردند تا به ما ملحق شوند
[ترجمه ترگمان]بعد به سمت شمال حرکت کردند تا به نیروهای ما ملحق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let us join forces to fight them.
[ترجمه گوگل]بیایید با هم متحد شویم تا با آنها بجنگیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید به نیروها برای مبارزه با آن ها ملحق شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They cannot join forces to vote her out of office.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند با هم متحد شوند تا او را از سمت خود برکنار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند به نیروهای خود ملحق شوند تا او را از اداره خارج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The better option is for you to join forces with several of your fellow employees and then meet with your manager.
[ترجمه گوگل]گزینه بهتر این است که شما با چند نفر از همکاران خود به نیرو بپیوندید و سپس با مدیر خود ملاقات کنید
[ترجمه ترگمان]گزینه بهتر این است که با چندین تن از کارمندان خود به نیروهای خود ملحق شوید و سپس با مدیر خود ملاقات کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rather than compete, they would join forces and carve up the market.
[ترجمه گوگل]آنها به جای رقابت، به نیروها می پیوندند و بازار را می سازند
[ترجمه ترگمان]بجای رقابت، آن ها به نیروها پیوستند و بازار را تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All agreed to drop their usual hostility and join forces in the face of this unprecedented threat.
[ترجمه گوگل]همه توافق کردند که خصومت معمول خود را کنار بگذارند و در برابر این تهدید بی سابقه به نیروهای خود بپیوندند
[ترجمه ترگمان]همگی توافق کردند که خصومت معمول خود را کنار بگذارند و در مواجهه با این تهدید بی سابقه به نیروها بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. BAe will join forces with the Far East firm to produce passenger planes for regional travel.
[ترجمه گوگل]BAe برای تولید هواپیماهای مسافربری برای سفرهای منطقه ای با شرکت خاور دور همکاری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]BAe با شرکت خاور دور به نیروهای خود ملحق خواهد شد تا هواپیماهای مسافربری را برای سفره ای منطقه ای تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Welfare Party officials say they hope to join forces with the conservative Motherland Party.
[ترجمه گوگل]مقامات حزب رفاه می گویند که امیدوارند با حزب محافظه کار مادر میهن متحد شوند
[ترجمه ترگمان]مقامات حزب رفاه می گویند که امیدوارند که به نیروهای ائتلاف سرزمین مادری بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They may join forces with any one of the seven regional phone companies or a long-distance carrier.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است با هر یک از هفت شرکت تلفن منطقه ای یا یک شرکت مخابراتی راه دور به نیروهای خود بپیوندند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است با هر کدام از هفت شرکت تلفن منطقه ای یا یک حامل مسافت های دور، به نیروها بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That same year, several prevention organizations decided to join forces.
[ترجمه گوگل]در همان سال، چندین سازمان پیشگیری تصمیم گرفتند به نیروها بپیوندند
[ترجمه ترگمان]در همان سال، چندین سازمان پیش گیری تصمیم به پیوستن به نیروها گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hitherto, the Golan leaders have been reluctant to join forces with the 120,000 West Bank settlers in the struggle against withdrawal.
[ترجمه گوگل]تاکنون، رهبران جولان تمایلی به پیوستن به نیروهای 120000 شهرک نشین کرانه باختری در مبارزه علیه عقب نشینی نداشته اند
[ترجمه ترگمان]تاکنون، رهبران جولان مایل به پیوستن به نیروهایی با ۱۲۰۰۰۰ نفر از ساکنین کرانه باختری در مبارزه با عقب نشینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's obvious: I've got to join forces with Ace.
[ترجمه گوگل]واضح است: من باید به نیروهای آس بپیوندم
[ترجمه ترگمان]واضح است: من باید با Ace به نیروهای خود ملحق شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• collaborate, work together, team up, form an alliance or coalition

پیشنهاد کاربران

Means work together
Example : I decide to join forces with my sister to set up our own business
همدست شدن، متحد شدن
هم قوا شدن
Unite one's strenghths with others

بپرس