joggle

/ˈdʒɒɡl̩//ˈdʒɒɡl̩/

معنی: بند، تیزی یا شکاف اجر و چوب و غیره، متصل کردن، بند زدن، بهم جفت کردن، تکان تکان خوردن
معانی دیگر: تکان خفیف دادن، (کمی) جنباندن، لقاندن، وازدن، (نجاری و سنگ تراشی: در یک تکه برآمدگی و در تکه ی دیگر فرورفتگی ایجاد کردن تا خوب با هم جفت شوند) زبانه و مادگی دار کردن، هم دندانه کردن، برجستگی یا فرورفتگی، زبانه یا مادگی، (آجر و سنگ و غیره) بریدگی (برای جلوگیری از لغزش)، نر و مادگی، فاق و زبانه، بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش، می  زدن، بهم جفت کردن دو چیز

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: joggles, joggling, joggled
• : تعریف: to move back and forth rapidly but gently; shake.
مشابه: shake
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to move in an irregular shaking manner.
مشابه: shake
اسم ( noun )
• : تعریف: an irregular shaking motion.
مشابه: shake

جمله های نمونه

1. But the spots joggle about on top of other colours.
[ترجمه گوگل]اما لکه ها روی رنگ های دیگر می چرخند
[ترجمه ترگمان]اما خال های متمایل به رنگ های دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Depending on the joggle theory, the paper gives the face equation of annulus worm of turning and milling optional drive ratio, first kind and second kind limited curve.
[ترجمه گوگل]بسته به تئوری تکان دادن، مقاله معادله صورت کرم حلقوی چرخش و فرز نسبت درایو اختیاری، نوع اول و منحنی محدود نوع دوم را ارائه می‌دهد
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه joggle، این مقاله به معادله چهره ای که دارای نسبت حرکت turning و milling است، اولین منحنی نوع اول و دوم را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. By discussing the joggle process on Mechanics, the elastic limit displacement of the end point of cut, the length covered and the joggle force were modeled.
[ترجمه گوگل]با بحث در مورد فرآیند تکان دادن در مکانیک، جابجایی حد الاستیک نقطه انتهایی برش، طول پوشش داده شده و نیروی تکان مدل‌سازی شد
[ترجمه ترگمان]با بحث در مورد فرآیند joggle در مکانیک، جابجایی محدود الاستیک نقطه پایانی برش، طول پوشش داده شده و نیروی joggle مدل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. " Oh, don't, Sid. Don't joggle me. "
[ترجمه گوگل]"اوه، نکن، سید من را تکان ندهند "
[ترجمه ترگمان]اوه، نکن، سید تکانم نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tom moaned out: Oh, don't, Sid. Don't joggle me.
[ترجمه گوگل]تام ناله کرد: اوه، نکن سید من را تکان نده
[ترجمه ترگمان]تام با ناله گفت: اوه، نکن سید تکانم نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On his way back through the crowd three different men joggle and spill parts of the beer.
[ترجمه گوگل]در راه بازگشت از میان جمعیت، سه مرد مختلف می دوند و قسمت هایی از آبجو را می ریزند
[ترجمه ترگمان]در راه بازگشت از میان جمعیت سه مرد مختلف را دید که مشغول ریختن و ریختن قطعات آبجو بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Love is a kind of emotion which exist long time. It is a warm light to joggle in the cold wind, also a smile bearing deeply in ones mind.
[ترجمه گوگل]عشق نوعی احساس است که برای مدت طولانی وجود دارد این یک نور گرم برای دویدن در باد سرد است، همچنین لبخندی عمیقاً در ذهن شما نقش می بندد
[ترجمه ترگمان]عشق نوعی احساس است که زمان زیادی وجود دارد این یک نور گرم برای گرم کردن در باد سرد است، همچنین لبخندی که عمیقا در ذهن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The utility model is capable of simply and quickly detecting whether the joggle between the helical gear and the output shaft gear is satisfied and has simple conformation and convenient usage.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی قادر است به سادگی و به سرعت تشخیص دهد که آیا حرکت بین چرخ دنده مارپیچ و چرخ دنده شافت خروجی راضی است و دارای ساختار ساده و استفاده راحت است
[ترجمه ترگمان]مدل مصرفی قادر به تشخیص ساده و سریع تشخیص این مساله است که آیا the بین چرخ دنده مارپیچ و لوازم شفت خروجی ارضا شده و یک ترکیب ساده و کاربرد مناسب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on analysis of malfunction of planet - gear speed reducer in rotating die system, this paper presented corresponding revamping measures, and optimized the design of its joggle parameters.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس تجزیه و تحلیل نقص عملکرد کاهنده سرعت سیاره-دنده در سیستم قالب چرخان، اقدامات اصلاحی مربوطه را ارائه و طراحی پارامترهای حرکتی آن را بهینه کرد
[ترجمه ترگمان]براساس تجزیه و تحلیل عملکرد نادرست سرعت دنده - دنده در سیستم چرخان گردان، این مقاله معیارهای طراحی مجدد مربوطه را نشان داد و طراحی پارامترهای joggle را بهینه نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The paper discusses the method of optimistic designing of joggle mechanism of plastic molding press.
[ترجمه گوگل]در این مقاله روش طراحی خوش بینانه مکانیسم ژوله پرس قالب گیری پلاستیک مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد روش طراحی خوش بینانه مکانیزم joggle of پلاستیک بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. DH type abaxial compressor often could not work well because of the troubles such like losing balance, failure of gear joggle and bearing during working.
[ترجمه گوگل]کمپرسور محوری نوع DH اغلب به دلیل مشکلاتی مانند از دست دادن تعادل، خرابی چرخ دنده و یاتاقان در حین کار نمی تواند خوب کار کند
[ترجمه ترگمان]نوع DH abaxial اغلب به خاطر مشکلاتی مانند از دست دادن تعادل، شکست تجهیزات و حمل و نقل در حین کار، به خوبی کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The research result states that the contacting stress, thread torque and thread joggle geometry restriction are mechanical points of the sticky thread.
[ترجمه گوگل]نتیجه تحقیق بیان می‌کند که تنش تماسی، گشتاور رزوه و محدودیت هندسی تکان دادن نخ نقاط مکانیکی نخ چسبنده هستند
[ترجمه ترگمان]نتایج این تحقیق بیان می دارد که فشار تماس، گشتاور سوزن و محدودیت هندسی رشته ای joggle، نقطه مکانیکی رشته های چسبنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It explained the applications of the functionary line increment means by the connection of the gear geometry eccentricity and the joggle line increment.
[ترجمه گوگل]این برنامه کاربردهای افزایش خط تابعی را با اتصال گریز از مرکز هندسه چرخ دنده و افزایش خط حرکتی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]در ادامه، کاربردهای افزایش خط زنجیر به وسیله اتصال of هندسی دنده و افزایش خط joggle توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While working, the teeth of belt and the teeth of pulley joggle each other to transmit the motion and the dynamic force.
[ترجمه گوگل]در حین کار، دندانه های تسمه و دندانه های قرقره برای انتقال حرکت و نیروی دینامیکی یکدیگر را تکان می دهند
[ترجمه ترگمان]در حالی که کار می کند، دندان های کمربند و دندان به هم متصل می شوند تا حرکت و نیروی پویا را منتقل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بند (اسم)
fit, article, articulation, joint, link, bind, bond, clause, provision, snare, segment, levee, facet, hinge, line, dyke, dike, paragraph, dam, wristband, tie, frenum, clamp, binder, sling, fastening, manacle, weir, canto, ligation, commissure, ligature, noose, facia, fascia, funiculus, joggle, holdback, holdfast, internode, ligament, proviso, stanza, trawl

تیزی یا شکاف اجر و چوب و غیره (اسم)
joggle

متصل کردن (فعل)
adjoin, join, connect, link, pin, colligate, apply, catenate, joggle

بند زدن (فعل)
tinker, leash, garter, joggle

بهم جفت کردن (فعل)
interlink, joggle, interdigitate

تکان تکان خوردن (فعل)
jumble, joggle, shimmy

انگلیسی به انگلیسی

• act of joggling; jolt; gentle back and forth movement, swaying, jiggling
jolt, jar; gently move back and forth, sway, jiggle, shake slightly; cause to sway or jiggle
if you joggle something, you move or shake it gently and repeatedly, especially up and down.

پیشنهاد کاربران

بپرس