joey

/ˈdʒoʊɪ//ˈdʒəʊɪ/

(استرالیا)، بچه کانگورو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the young of a kangaroo.

جمله های نمونه

1. The track features Joey Langton on percussion .
[ترجمه گوگل]آهنگ جوی لنگتون در سازهای کوبه ای است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شیار \"جوی Langton\" در پرکاشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Come on, Joey, you said you were going to cut me in on this one!
[ترجمه گوگل]بیا جوی، تو گفتی که میخوای من رو در این مورد کوتاه کنی!
[ترجمه ترگمان]زود باش جویی تو گفتی میخوای منو ببری تو این یکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Joey would walk into the bar and hold court all night.
[ترجمه گوگل]جوی وارد بار می شد و تمام شب دادگاه را برگزار می کرد
[ترجمه ترگمان]جویی می میره تو بار و تمام شب رو در دادگاه نگه می داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Joey reacted angrily to the news.
[ترجمه گوگل]جوی با عصبانیت به این خبر واکنش نشان داد
[ترجمه ترگمان]جویی با عصبانیت به اخبار عکس العمل نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was the first time Joey had ever brought a girl home .
[ترجمه گوگل]این اولین باری بود که جوی دختری را به خانه می آورد
[ترجمه ترگمان]اولین باری بود که جوئی دختری را به خانه آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This audition is a big deal for Joey.
[ترجمه گوگل]این تست برای جوی یک معامله بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این تست برا جویی خیلی مهمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Well, who'd have thought Joey was going to become so successful?
[ترجمه گوگل]خب، چه کسی فکر می‌کرد جوی تا این حد موفق شود؟
[ترجمه ترگمان]خب، کی فکر می کرده که جویی خیلی موفق می شه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My father was always disappointed that Joey didn't follow in his footsteps and take over the farm.
[ترجمه گوگل]پدرم همیشه از اینکه جوی راه او را دنبال نکرد و مزرعه را به دست گرفت، ناامید بود
[ترجمه ترگمان]پدرم همیشه از اینکه جویی قدم به پا نگذاشته بود و مزرعه را تسخیر کرده بود ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So after Joey takes off, I somehow manage to complete the four miles.
[ترجمه گوگل]بنابراین پس از بلند شدن جوی، به نحوی توانستم چهار مایل را کامل کنم
[ترجمه ترگمان]پس بعد از اینکه جویی بی خیال شد من یه جوری تونستم ۴ مایل رو کامل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Joey sighed with contentment, snuggling down in his warm bed.
[ترجمه گوگل]جوی با رضایت آهی کشید و در رختخواب گرمش فرو رفت
[ترجمه ترگمان]جویی با خرسندی آهی کشید و در بس تر گرمش فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Joey Bonanza doesn't like loose ends.
[ترجمه گوگل]جوی بونانزا از پایان های شل خوشش نمی آید
[ترجمه ترگمان] ثروت \"جوئی\" تموم نمیشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Joey stood in the door laughing his head off and Noreen peered over his shoulder, her hands over her mouth.
[ترجمه گوگل]جوی در ایستاده بود و سرش را می خندید و نورین از روی شانه او نگاه کرد و دستانش روی دهانش بود
[ترجمه ترگمان]جویی در آستانه در ایستاد و سرش را از روی شانه بالا برد و دست هایش را روی دهانش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Joey Benjamin was the pick of the Surrey bowlers with four for 79 off 29 overs.
[ترجمه گوگل]جوی بنجامین با 79 امتیاز از 29 اور، انتخابی بود که با 4 بولر ساری انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]\"جوی بنجامین\" (جویی بنجامین)، برنده چهار توپ گیران سوری با کسب چهار ویکت در ۲۹ اور ۲۹ اور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Joey said of the cases of empty cans and bottles next to his stand.
[ترجمه گوگل]جوی از موارد قوطی و بطری خالی در کنار غرفه خود گفت
[ترجمه ترگمان]جویی درباره پرونده های خالی و بطری های خالی کنار جایگاه خودش گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• male first name (form of joseph)
(australian use) young animal; baby kangaroo; young child

پیشنهاد کاربران

بپرس