jocularity

/ˌdʒɒkjʊˈlærɪti//ˌdʒɒkjʊˈlærɪti/

معنی: ظرافت، شوخ، خوش مزگی
معانی دیگر: شو، طرب

جمله های نمونه

1. He was full of jocularity and savoir-faire.
[ترجمه گوگل]او مملو از شوخي و شوخي بود
[ترجمه ترگمان]او سرشار از شوخ طبعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Plus, a nickname implies jocularity, popularity, a certain friendliness and charm.
[ترجمه گوگل]به علاوه، یک نام مستعار دلالت بر شوخی، محبوبیت، دوستی و جذابیت خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لقبی که به او داده می شود حاکی از طنز، محبوبیت، دوستی و جذابیت خاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I tried to inject a little jocularity into my voice: "Well, why not?
[ترجمه گوگل]سعی کردم کمی شوخی به صدایم تزریق کنم: «خب، چرا که نه؟
[ترجمه ترگمان]سعی کردم در صدایم کمی شوخی کنم: خوب، چرا که نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I tried to inject a little jocularity into my voice: "Well, why not?Too far to travel?"
[ترجمه گوگل]سعی کردم کمی شوخی به صدایم تزریق کنم: "خب، چرا که نه؟ برای سفر خیلی دور؟"
[ترجمه ترگمان]سعی کردم در صدایم کمی شوخی کنم: خوب، چرا که نه؟ سفر زیادی داری؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He rejoined the subject with sober jocularity.
[ترجمه گوگل]او دوباره با شوخی هوشیارانه به موضوع پیوست
[ترجمه ترگمان]او با بذله گویی و بذله گویی به این موضوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All such professors of the several branches of jocularity would have been sternly repressed, not only by the rigid discipline of law, but by the general sentiment which gives law its vitality.
[ترجمه گوگل]همه این اساتید از چندین شاخه شوخ طبعی، نه تنها توسط نظم و انضباط سفت و سخت حقوق، بلکه به دلیل احساسات عمومی که به قانون حیاتی می بخشد، به شدت سرکوب می شدند
[ترجمه ترگمان]همه این استادان گوناگون، نه تنها به واسطه نظم و انضباط سخت قانون، بلکه به واسطه احساسات عمومی که نیروی حیاتی آن را تامین می کند، به شدت سرکوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Franco released him from his embrace, tapped him on the chest and dropped his tone of ghastly jocularity.
[ترجمه گوگل]فرانکو او را از آغوش رها کرد، به سینه‌اش زد و لحن شوخی‌های وحشتناکش را رها کرد
[ترجمه ترگمان]فرانکو او را از آغوش او رها کرد، به سینه او ضربه زد و صدایش را از خوشحالی لبریز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was probably not the whole reason; for his levity and jocularity were well tuned for making enemies.
[ترجمه گوگل]این احتمالاً تمام دلیل نبود زیرا سخاوت و شوخ طبعی او برای دشمن آفرینی به خوبی تنظیم شده بود
[ترجمه ترگمان]شاید دلیلش این نبود، زیرا سبک سری و شوخ طبعی او باعث شده بود که دشمنانی درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He loved the poetry of Walt Whitman and the prose of Zane Grey, the stillness of a game of chess and the jocularity of a game of cards, the sea and the desert .
[ترجمه گوگل]او عاشق شعر والت ویتمن و نثر زین گری، سکون بازی شطرنج و شوخی بازی ورق، دریا و صحرا بود
[ترجمه ترگمان]او شعر والت ویتمن و نثر زین گری را دوست می داشت، سکون یک بازی شطرنج و شوخی بازی ورق، دریا و صحرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The unaccountable depression that possessed Philpot deprived him of all his usual jocularity and filled him with melancholy thoughts.
[ترجمه گوگل]افسردگی غیرقابل پاسخی که فیلپات را در برگرفته بود، او را از تمام شوخی های معمولش محروم کرد و او را پر از افکار مالیخولیایی کرد
[ترجمه ترگمان]اندوهی که بر او چیره شده بود، او را از همه شوخ طبعی معمول محروم ساخت و اندیشه های اندوه بار او را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rest of the production includes a scantily clad nurse—the servers at the Heart Attack Grill are women clothed in sexy nurse outfits—and a voiceover disclaimer full of wit and jocularity.
[ترجمه گوگل]بقیه تولیدات شامل یک پرستار با لباس اندک است - سرورهای Heart Attack Grill زنانی هستند که لباس‌های سکسی پرستاری به تن دارند - و یک صدای سلب مسئولیت پر از شوخ طبعی و شوخی
[ترجمه ترگمان]بقیه تولید شامل یک پرستار با لباس scantily است - سرورها در گریل \"دل گریل\" زنانی هستند که در لباس های پرستاران جذاب لباس می پوشند - و a voiceover پر از بذله گویی و شوخ طبعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Humor is a kind of language which is full of understatement and wisdom, sarcasm and jocularity, revealing the unreasonable in life.
[ترجمه گوگل]طنز نوعی زبان است که سرشار از کم بیان و خرد، کنایه و شوخ طبعی است که نابخردانه های زندگی را آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]طنز، نوعی زبان است که سرشار از کتمان حقیقت و عقل، کنایه و شوخ طبعی، و آشکار کردن غیرمنطقی در زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is abject. He is a shining example of moral leprosy, a mixture of ferocity and jocularity that betrays supreme misery, perhaps, but is not conducive to attractiveness.
[ترجمه گوگل]او منفور است او نمونه‌ای درخشان از جذام اخلاقی است، آمیزه‌ای از وحشیگری و شوخ‌طلبی که شاید بدبختی عالی را نشان می‌دهد، اما برای جذابیت مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]پست است او نمونه ای درخشان از جذام اخلاقی، ترکیبی از درنده خویی و شوخ طبعی است که خیانت عالی را آشکار می کند، اما برای جذابیت مساعد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They drove comfortably to Hagaru-ri with Smith in a rare burst of jocularity promising Harris a station wagon of his own in exchange for continued close air support.
[ترجمه گوگل]آن‌ها به‌راحتی به همراه اسمیت در شوخی‌های نادری به‌سوی هاگارو راندند و به هریس قول دادند که در ازای ادامه پشتیبانی نزدیک هوایی، یک استیشن واگن خودش را بسازند
[ترجمه ترگمان]آن ها به راحتی رانندگی می کردند و با اسمیت در حالی که اسمیت در عوض یک واگن استیشن توقف می کرد و در عوض پشتیبانی هوایی را به هار یس نوید می داد، با نشاط و نشاط وارد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظرافت (اسم)
agility, adroitness, delicacy, elegance, grace, airiness, daintiness, concinnity, jocularity, gumption, jocosity, quick-wittedness, wittiness

شوخ (اسم)
jocularity, jester, joker

خوش مزگی (اسم)
relish, flavor, gust, joke, humor, jest, bon mot, jocularity, zest, sapidity, jocosity, nice taste, pepper

انگلیسی به انگلیسی

• jesting, joking

پیشنهاد کاربران

بپرس