• : تعریف: (pl.) a condition of great nervousness or apprehensiveness (usu. prec. by the).
- I got the jitters watching his reckless driving.
[ترجمه گوگل] از تماشای رانندگی بی احتیاطی او عصبانی شدم [ترجمه ترگمان] از این وحشت داشتم که رانندگی بی احتیاط او را تماشا می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: jitters, jittering, jittered
• : تعریف: to act in a nervous or apprehensive manner; fidget.
جمله های نمونه
1. I always get the jitters the morning before an exam.
[ترجمه گوگل]من همیشه صبح قبل از امتحان عصبانی می شوم [ترجمه ترگمان]من همیشه صبح قبل از امتحان از شدت عصبی میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I always get the jitters before exams.
[ترجمه علیرضا] من همیشه قبل از امتحان استرس دارم.
|
[ترجمه گوگل]من همیشه قبل از امتحان عصبانی می شوم [ترجمه ترگمان] همیشه قبل از امتحان عصبی میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The jitters are worst in the capital, where 61% of people are fearful of a terrorist attack.
[ترجمه گوگل]بدترین تنش ها در پایتخت است، جایی که 61 درصد مردم از حمله تروریستی می ترسند [ترجمه ترگمان]The ها در پایتخت بدتر هستند، جایی که ۶۱ درصد مردم از یک حمله تروریستی می ترسند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I always get the jitters before I go on stage.
[ترجمه گوگل]من همیشه قبل از رفتن روی صحنه عصبانی می شوم [ترجمه ترگمان]من همیشه قبل از اینکه برم روی سن عصبی میشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Louise had the pre - wedding jitters so badly she nearly didn't make it to the church.
[ترجمه گوگل]لوئیز قبل از عروسی آنقدر عصبانی بود که تقریباً نتوانست به کلیسا برسد [ترجمه ترگمان]لوییز قبل از آن که به کلیسا برود از شدت ترس به شدت عصبی شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I get the jitters before exams.
[ترجمه گوگل]من قبل از امتحان عصبانی می شوم [ترجمه ترگمان]قبل از امتحان شروع می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Jitters had been wounded early, and washed back to the landing craft.
[ترجمه گوگل]جیترز زود مجروح شده بود و به کشتی فرود رفت [ترجمه ترگمان]Jitters زود مجروح شده بود و دوباره به اسکله فرود آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Like Jitters, she had knocked around the world a bit and wound up in Dead Rat.
[ترجمه گوگل]مانند جیترز، او کمی در سراسر جهان ضربه زده بود و در موش مرده زخمی شده بود [ترجمه ترگمان]مثل Jitters، او دنیا را گاز زده بود و موش مرده را زخمی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The jitters have reached the public.
[ترجمه گوگل]دلهره ها به افکار عمومی رسیده است [ترجمه ترگمان]The به مردم رسیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Jody tries to jog away the jitters.
[ترجمه زینب] جودی سعی میکند که با قدم زدن از تنش خود کم کند.
|
[ترجمه گوگل]جودی سعی میکند تا از تنشها دور شود [ترجمه ترگمان]جودی \"سعی می کنه که از ترس فرار کنه\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But jitters about the deteriorating budget talks have driven yields steadily higher.
[ترجمه گوگل]اما نگرانی ها در مورد وخامت مذاکرات بودجه باعث شده است که بازدهی به طور پیوسته بالاتر رود [ترجمه ترگمان]اما jitters در مورد بدتر شدن مذاکرات کسری بودجه به طور پیوسته بالاتر می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Another woman, comically strung-out, is interrupted in her jitters by a wounded man who tumbles hard through the cafe doors.
[ترجمه گوگل]زن دیگری که به طرز طنزآمیزی از پا در آمده است، توسط مردی مجروح که به سختی از درهای کافه می گذرد، با عصبانیت هایش قطع می شود [ترجمه ترگمان]یک زن دیگر که از حالت مسخره ای بیرون امده است، از وحشت او توسط یک مرد زخمی که از در کافه بیرون می پرد، بریده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Louise had pre-wedding jitters.
[ترجمه AZIM] لوییز ترس قبل از عروسی دارد
|
[ترجمه گوگل]لوئیز قبل از عروسی ناراحتی داشت [ترجمه ترگمان] لوییز از ترس قبل از عروسی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The debt is causing jitters among experts.
[ترجمه گوگل]این بدهی باعث ناراحتی کارشناسان شده است [ترجمه ترگمان]این بدهی منجر به jitters در میان متخصصان شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There exist a lot of different Jitter test signals.
[ترجمه گوگل]سیگنالهای مختلف تست Jitter وجود دارد [ترجمه ترگمان]سیگنال های تست Jitter مختلفی وجود دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عصبانی شدن (فعل)
get angry, jitter, get nervous
با عصبانیت سخن گفتن (فعل)
jitter
با عصبانیت رفتار کردن (فعل)
jitter
عصبانی بودن (فعل)
jitter
تخصصی
[کامپیوتر] حرکت نامنظم اتفاقی . [برق و الکترونیک] لرزنده - لرزش نوعی اعوجاج در سیگنال قیاسی به دلیل تغییرات سریع و کم دامنه ی سیگنال نسبت به مرجع زمانی . این پدیده در ارسال داده ها، به ویژه در سرعتهای بالا، منجر به بروز خلا می شود . لرزش می تواند در دامنه، زمان، بسامد یا فاز روی دهد .
انگلیسی به انگلیسی
• be nervous, be fidgety, be tense and jumpy rapid variations in a signal due to electric disturbance
پیشنهاد کاربران
اختلال عصبی
jitter ( مهندسی مخابرات ) واژه مصوب: لغزش 1 تعریف: تغییرات کوتاهمدت و اتفاقی در زمان بندی و فاز نشانک ها/ سیگنال های ارسالی که به خطا و اختلال در همزمانسازی منجر میشود
1. دلهره داشتن، مضطرب بودن act nervously. "an anxious student who jittered at any provocation" 2. تکان، لرزش، خَش ( در دستگاه ) ( of a signal or device ) suffer from jitter. "the episode is only available as a jittering videotape version"
( شبکه های کامپیوتری ) نوسان یا لرزش تأخیر
اعوجاج های ناخواسته ( درمخابرات لیزری )
{برق - الکترونیک} = تکان - لرزش - به طور مثال Camera jitter به معنای تکان ها یا لرزش های دوربین می باشد.