jink

/dʒɪŋk//dʒɪŋk/

معنی: طفره، شوخی، گریز، لطفه، طفره رفتن، بسرعت حرکت کردن، بسرعت چرخ زدن
معانی دیگر: (انگلیس)، دویدن و جاخالی دادن، سرحال، بسرعت چر  زدن

جمله های نمونه

1. As they reached the start-finish line Prost jinked right and drew abreast.
[ترجمه گوگل]وقتی به خط شروع-پایان رسیدند، پروست راست جینک زد و همگام شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به خط پایان - finish رسیدند، Prost jinked راست ایستاد و به سمت راست حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He jinked left, then right, throwing the plane into steep and sudden turns.
[ترجمه گوگل]او به چپ و سپس راست جینک زد و هواپیما را به پیچ های شیب دار و ناگهانی پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او از چپ به راست به چپ و راست می رود، سپس با سرعت هواپیما را به سوی شیب تند و ناگهانی می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even then I jinked from side to side as I pulled the hood back.
[ترجمه گوگل]حتی در آن زمان وقتی کاپوت را به عقب می‌کشیدم، از این طرف به آن طرف جیغ می‌زدم
[ترجمه ترگمان]حتی بعد از اینکه کاپوت را عقب کشیدم کنار هم ایستادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Swifts jinked and swooped in the enclosed space with the grace of dolphins.
[ترجمه گوگل]سوئیفت ها با لطف دلفین ها در فضای محصور حرکت می کردند
[ترجمه ترگمان]swifts jinked (swifts jinked)و با لطف دلفین ها، در فضای سرپوشیده به پرواز در آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He rushes me, and I jink and move, almost too late.
[ترجمه گوگل]او به من عجله می کند، و من تقریباً خیلی دیر جیغ می زنم و حرکت می کنم
[ترجمه ترگمان]او به من نزدیک می شود و من به سرعت حرکت می کنم و تقریبا تا دیر وقت حرکت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While the incident curbed her wilder high jinks, Diana was always game for a dare.
[ترجمه گوگل]در حالی که این حادثه باعث مهار جنک‌های وحشی‌تر او شد، دایانا همیشه به دنبال جسارت بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که این حادثه jinks و wilder او را از بین برده بود، دیانا همیشه به خاطر جرات بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then the ship would jink even closer in to a prosperous hilly suburb, if possible, to offload the terror Scouts.
[ترجمه گوگل]سپس کشتی حتی به یک حومه پر رونق تپه ای نزدیک تر می شد تا بتواند پیشاهنگان وحشت را تخلیه کند
[ترجمه ترگمان]بعد کشتی حتی اگر امکان داشت، حتی اگر امکان داشت، به ناحیه کوهستانی پر رونق نزدیک تر می شد تا the وحشت را تخلیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He jinked and tried a burst at long range, but the Halberstadt was diving hard now and pulling away.
[ترجمه گوگل]او جیغ زد و سعی کرد یک انفجار را از فاصله دور انجام دهد، اما هالبرشتات اکنون به سختی شیرجه می‌رفت و دور می‌شد
[ترجمه ترگمان]از فاصله دور دست کشید و سعی کرد از فاصله دور منفجر شود، اما the به شدت شیرجه می زد و بیرون می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sprint and jink though the gazelle may, there is nothing to deflect the cheetah from the chase.
[ترجمه گوگل]هر چند غزال ممکن است با سرعت و جینک، یوزپلنگ را از تعقیب منحرف کند
[ترجمه ترگمان]دو سرعت و jink هر چند که زال ممکن است، چیزی برای منحرف کردن یوزپلنگ از شکار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then we get the jink, right?
[ترجمه گوگل]سپس جینک را می گیریم، درست است؟
[ترجمه ترگمان]پس دیگه بسه دیگه، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. George Best's most replayed goal is his jink and sprint past a Sheffield United defence to score for Manchester United in the 1971-72 season, although by then his career was in decline.
[ترجمه گوگل]بیشترین گلی که جورج بست تکرار می کند، جک و دویدن او از پشت خط دفاعی شفیلد یونایتد برای گلزنی برای منچستریونایتد در فصل 72-1971 است، هرچند که در آن زمان دوران حرفه ای او رو به افول بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۱ - ۷۲ پس از گذشت ۷۲ سال از منچستر یونایتد به منچستر یونایتد رسید، اما پس از آن دوران ریاست جمهوری او کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When Sweden were going forward, attackers would jink, pivot and snipe and the British curtain would become torn.
[ترجمه گوگل]وقتی سوئد به جلو می رفت، مهاجمان جینک می زدند، می چرخیدند و تیراندازی می کردند و پرده بریتانیا پاره می شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سوئد به سمت جلو پیش می رفت، مهاجمان jink، محور و نوک درازها و پرده انگلستان پاره می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're being targeted from long-range! Jink !
[ترجمه گوگل]شما از دور هدف قرار می گیرید! جینک!
[ترجمه ترگمان]تو از فاصله دور هدف قرار گرفتی! jink - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dot realized she'd already left to visit the man who was a gutless jink.
[ترجمه گوگل]دات متوجه شد که قبلاً رفته بود تا مردی را ببیند که دیوانه‌ای بود
[ترجمه ترگمان]دات متوجه شد که از همین الان رفته به دیدن مردی که اون ور پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفره (اسم)
hop, evasion, equivocation, jink, avoidance, elusion, subterfuge, runaround, jump, leap, gambol, gambado, put-off

شوخی (اسم)
sport, game, fun, spree, raillery, quiz, jink, drollery, persiflage, jape, bob, joke, prank, humor, jest, bon mot, facetiae, curvet, gig, lark, funny bone, pleasantry, jocosity, waggery, witticism, laverock

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

لطفه (اسم)
jink

طفره رفتن (فعل)
dodge, avoid, elude, evade, shirk, jink, prevaricate, equivocate, parry, put by

بسرعت حرکت کردن (فعل)
dart, jink, streak

به سرعت چرخ زدن (فعل)
jink

انگلیسی به انگلیسی

• quick evasive motion, dodge
move in a quick manner so as to avoid something (i.e. a collision), dodge; cause someone or something to move in quick dodging movements

پیشنهاد کاربران

بپرس