jingoism

/ˈdʒɪŋɡoʊɪzəm//ˈdʒɪŋɡəʊɪzəm/

وطن پرستی با تعصب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: jingoist (adj.), jingoistic (adj.), jingoistically (adv.), jingoist (n.)
• : تعریف: aggressive nationalism and patriotism, esp. as directed against foreign countries.
مشابه: chauvinism

- Jingoism on the part of many in the population was one of the factors that led to the rise of this dictator and warmonger.
[ترجمه سابرین] وطن پرستی کورکورانه برخی از جمعیت منجر به ظهور دیکتاتوری و جنگ طلبان شد.
|
[ترجمه گوگل] جینگوئیسم از سوی بسیاری از مردم یکی از عواملی بود که به ظهور این دیکتاتور و جنگ افروز منجر شد
[ترجمه ترگمان] فشار بر روی بخشی از جمعیت، یکی از عواملی بود که منجر به ظهور دیکتاتور و دیکتاتور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Patriotism can turn into jingoism and intolerance very quickly.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی می تواند خیلی سریع به جنگویسم و ​​عدم تحمل تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]Patriotism می توانند به سرعت تبدیل به jingoism و تعصب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They have stripped the veneer of jingoism from the play, by showing war in its true horror.
[ترجمه گوگل]آنها با نشان دادن جنگ در وحشت واقعی خود، روکش جنگوئیسم را از نمایشنامه زدوده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها لایه رویی jingoism را از نمایش بیرون کشیده اند و با وحشت واقعی جنگ را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only the most narrow jingoism can allow us to deny this.
[ترجمه گوگل]فقط محدودترین جنگوئیسم می تواند به ما اجازه دهد که این را انکار کنیم
[ترجمه ترگمان]فقط the narrow میتونن به ما اجازه بدن اینو انکار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They deliver a newscast that lacks the jingoism of its many competitors.
[ترجمه گوگل]آنها یک برنامه خبری ارائه می کنند که فاقد ژانگویسم رقبای بسیاری است
[ترجمه ترگمان]آن ها یک newscast را تحویل می دهند که فاقد jingoism بسیاری از رقبای خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patriotism can turn into jingoism very quickly.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی می تواند خیلی سریع به جنگویسم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]Patriotism می توانند به سرعت تبدیل به jingoism شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their jingoism alienated supporters among Bangkok's middle classes. They got little kudos for boycotting the elections (see article).
[ترجمه گوگل]جنگوئیسم آنها حامیان طبقات متوسط ​​بانکوک را از خود دور کرد آنها به خاطر تحریم انتخابات مورد تحسین قرار گرفتند (به مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]آن ها حامیان خود را در میان طبقات متوسط بانکوک به حالت تعلیق در آوردند آن ها برای تحریم انتخابات از اعتبار کمتری برخوردار بودند (به مقاله مراجعه کنید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their jingoism alienated supporters among Bangkok's middle classes.
[ترجمه گوگل]جنگوئیسم آنها حامیان طبقات متوسط ​​بانکوک را از خود دور کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها حامیان خود را در میان طبقات متوسط بانکوک به حالت تعلیق در آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The War threatened to sweep away such fears in the uninhibited jingoism that greeted the outbreak of hostilities.
[ترجمه گوگل]جنگ تهدیدی برای از بین بردن چنین ترس‌هایی در جینگوئیسم مهارناپذیری بود که به استقبال آغاز خصومت‌ها می‌آمد
[ترجمه ترگمان]این جنگ تهدید کرد که چنین ترس هایی را در محیط jingoism که با شیوع خصومت استقبال می کند، از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many were religious authorities forced to take part in the movement by military men and were inhibited by the barracks-room jingoism.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات مذهبی بودند که توسط مردان نظامی مجبور به شرکت در این جنبش شدند و توسط جنگویسم سربازخانه مانع از آنها شد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها مقامات مذهبی بودند که مجبور شدند تا در این جنبش توسط مردان نظامی شرکت کنند و توسط the اتاق barracks مهار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Avoid making criticism based on personal moral grounds, spirituality, or jingoism .
[ترجمه گوگل]از انتقاد بر اساس دلایل اخلاقی شخصی، معنویت یا جنوئیسم خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]از ایجاد انتقاد براساس زمینه های اخلاقی شخصی، معنویت، یا jingoism اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the late 1990s, the climate has been one characterized by nationalism and jingoism, with foreign influences again blamed in some quarters for a degeneration of morals in china.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1990، اقلیم با ناسیونالیسم و ​​جنگوئیسم مشخص شد، و تأثیرات خارجی مجدداً در برخی از محافل مقصر انحطاط اخلاقی در چین بود
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۹۰، آب و هوا یکی از ویژگی های ناسیونالیسم و jingoism بود که تاثیرات خارجی آن بار دیگر در برخی از مناطق برای انحطاط اخلاقی در چین مورد سرزنش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. WE PLEDGE TO DO all we can to guard against the harmful temptations - especially those of arrogance and jingoism - to which nations at war so often seem to yield.
[ترجمه گوگل]ما متعهد می‌شویم که تمام تلاش خود را برای محافظت در برابر وسوسه‌های زیانبار - به‌ویژه وسوسه‌های استکبار و جنگویسم - که به نظر می‌رسد کشورهای در حال جنگ اغلب تسلیم می‌شوند، انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما تلاش می کنیم که تمام تلاش خود را انجام دهیم تا در برابر وسوسه های مضر محافظت کنیم - به ویژه آن هایی که در جنگ با آن مواجه هستند و اغلب به نظر می رسد که تسلیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In home politics he was a Little Englander, a true hater of jingoism and imperialism, and according to his lights a true friend of democracy.
[ترجمه گوگل]در سیاست داخلی، او یک انگلیسی کوچک، متنفر واقعی از جنگوئیسم و ​​امپریالیسم بود، و به گفته او دوست واقعی دموکراسی بود
[ترجمه ترگمان]در سیاست داخلی، او یک Englander کوچک بود، که از jingoism و امپریالیسم بیزار بود، و بر طبق to یکی از دوستان واقعی دموکراسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For us it was a war. . . for them it was a border skirmish. . . the problem nowadays is that we constantly get high on the patriotic jingoism created by our beloved media that we barely realize our weaknesses.
[ترجمه گوگل]برای ما جنگ بود برای آنها این یک درگیری مرزی بود مشکل این روزها این است که ما دائماً از جنجال پرستی میهن پرستانه ای که توسط رسانه های محبوبمان ایجاد می شود، به سختی متوجه نقاط ضعف خود می شویم
[ترجمه ترگمان]برای ما جنگی بود … برای آن ها یک نزاع مرزی بود مشکل این روزها این است که ما دائما به jingoism میهن پرستانه که توسط رسانه های محبوب ما ایجاد شده است بالا می رویم که به سختی ضعف های ما را درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Britain also has an appalling record of imperialism and pig-headed jingoism, and when you wave the flag, no one can be sure which record you are celebrating.
[ترجمه گوگل]بریتانیا همچنین سابقه هولناکی از امپریالیسم و ​​جنگوئیسم سر خوک دارد، و وقتی پرچم را به اهتزاز در می آورید، هیچکس نمی تواند مطمئن باشد که کدام رکورد را جشن می گیرید
[ترجمه ترگمان]بریتانیا همچنین سابقه وحشتناکی از امپریالیسم و jingoism با سر خوک دارد و هنگامی که پرچم را تکان دادید، هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که کدام رکورد شما را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• radical patriotism, aggressive chauvinism, extreme nationalism
jingoism is enthusiastic and unreasonable belief in the superiority of your country, especially when it involves support for a war against another country; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

Jingoism refers to extreme patriotism or nationalism, often accompanied by aggressive and bellicose behavior. It is a term used to describe propaganda that promotes and glorifies war and military aggression.
...
[مشاهده متن کامل]

جینگوئیسم به میهن پرستی یا ملی گرایی افراطی اشاره دارد که اغلب با رفتارهای تهاجمی و ستیزه جویانه همراه است. این اصطلاح برای توصیف تبلیغاتی است که جنگ و تهاجم نظامی را ترویج و تمجید می کند.
*** جینگوئیسم نوعی ملی گرایی افراطی با مشخصه اصلی سیاست خارجی تهاجمی است. جینگوئیسم تمایل یک کشور به استفاده از تهدید یا زور، به جای برقراری روابط مسالمت آمیز و صلح طلبانه، برای دفاع از منافع ملی اش است. جینگوئیست ها کشور خود را برتر می دانند و در هر موقعیتی جانبدارانه طرف خودی را می گیرند.
For instance, during times of conflict, jingoistic rhetoric might be used to rally public support for war.
In a political debate, someone might accuse their opponent of using jingoism to appeal to nationalist sentiments.
A historian might analyze the role of jingoism in shaping a country’s foreign policy.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-propaganda/
میهن پرستی افراطی

بپرس