jigsaw puzzle

/ˈdʒɪgˌsɒˈpəzl̩//ˈdʒɪɡsɔːˈpʌzl̩/

پازل (تصویر و غیره که برای سرگرمی قطعات آن را پهلوی هم جور می کنند)، نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی ومختلف یک شکل یا نقشه را با هم جفت کرده و شکل مخصوصبا ان بسازند، بازی معمائی که عبارت است ازبریدن صورتی به تیکه های، با یکدیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a puzzle consisting of a picture or design, mounted on cardboard or wood, that has been cut into many small irregularly shaped and often interlocking pieces which must be put together to reassemble the picture.

جمله های نمونه

1. This jigsaw puzzle has 1000 interlocking pieces.
[ترجمه Kodyan5] این پازل جورچین دارای ۱۰۰۰ قطعه وصل شدنی است
|
[ترجمه نیایش] این پازل دارای۱۰۰۰قطعه است
|
[ترجمه گوگل]این پازل دارای 1000 قطعه به هم پیوسته است
[ترجمه ترگمان]این پازل پازل، ۱۰۰۰ تکه متصل به هم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A jigsaw puzzle can keep me absorbed for hours.
[ترجمه گوگل]یک پازل می تواند من را ساعت ها جذب خود کند
[ترجمه ترگمان]یک معمای جیگساو میتونه منو ساعت ها جذب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She fitted the last piece into the jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]او آخرین قطعه را در پازل جا داد
[ترجمه ترگمان]اون آخرین تیکه پازل رو توی پازل درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This process is akin to piecing together a jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]این فرآیند شبیه به هم چیدن یک پازل است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند شبیه به وصله کردن یک پازل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This jigsaw puzzle has two pieces missing.
[ترجمه گوگل]این پازل دارای دو قطعه از دست رفته است
[ترجمه ترگمان]این پازل، دوتا تیکه گم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A jigsaw puzzle is a picture which has been cut up into bits, and you must make the picture again.
[ترجمه گوگل]پازل تصویری است که به قطعات تقسیم شده است و شما باید دوباره تصویر را بسازید
[ترجمه ترگمان]یک پازل پازل، تصویری است که تکه تکه شده است و شما باید دوباره عکس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some one who could put the circumstantial jigsaw puzzle together.
[ترجمه گوگل]کسی که بتواند پازل اره منبت کاری اره مویی را کنار هم بگذارد
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها می توانستند این پازل را کنار هم قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have a jigsaw puzzle with the pieces jumbled up.
[ترجمه گوگل]ما یک پازل با قطعات به هم ریخته داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک پازل درست و حسابی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is like putting together a three-dimensional jigsaw puzzle with missing pieces.
[ترجمه گوگل]این مانند کنار هم قرار دادن یک پازل سه بعدی با قطعات گم شده است
[ترجمه ترگمان]مثل این است که یک پازل پازل سه بعدی با قطعات از دست رفته را کنار هم قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In putting a jigsaw puzzle together he may move the pieces around to improve his chances of finding a fit.
[ترجمه گوگل]در کنار هم قرار دادن یک پازل، او ممکن است قطعات را به اطراف حرکت دهد تا شانس خود را برای یافتن مناسب افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با قرار دادن یک پازل پازل در کنار هم، او ممکن است مهره ها را به اطراف حرکت دهد تا شانس پیدا کردن تناسب را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead, the candidates have to put together a jigsaw puzzle of states, bagging their votes in the electoral college.
[ترجمه گوگل]در عوض، نامزدها باید یک پازل از ایالت ها را جمع آوری کنند و آرای خود را در کالج انتخاباتی جمع کنند
[ترجمه ترگمان]در عوض، نامزدها مجبورند یک پازل پازل از ایالات را کنار هم قرار دهند و آرای خود را در کالج انتخاباتی بیاندازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He needed more, several important pieces of the jigsaw puzzle before trying to establish direct contact.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه بخواهد تماس مستقیم برقرار کند، به چند قطعه مهم از پازل نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]او به چند قطعه مهم از پازل jigsaw قبل از تلاش برای برقراری ارتباط مستقیم نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The process is similar to doing a jigsaw puzzle, but without a clear pattern on each piece.
[ترجمه گوگل]این فرآیند شبیه به انجام یک پازل است، اما بدون الگوی واضح روی هر قطعه
[ترجمه ترگمان]این فرآیند شبیه به کار کردن یک پازل است، اما بدون یک الگوی واضح روی هر قطعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take time off and put together a jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]مرخصی بگیرید و یک پازل بچینید
[ترجمه ترگمان]زمان داشته باش و یه پازل رو کنار هم قرار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A jigsaw puzzle, a of six different puzzle patterns, leisure time best game.
[ترجمه گوگل]یک پازل، شش الگوی مختلف پازل، بهترین بازی در اوقات فراغت
[ترجمه ترگمان]یک پازل پازل، از شش الگوی معمایی مختلف، بهترین بازی زمان فراغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• puzzle consisting of small pieces cut with a jigsaw which are to be fitted together to form picture

پیشنهاد کاربران

تفاوت پازل و جیگساپازل :پازل به صورت ساده و طوری میباشد که قالب ها باید به صورت خشتی جای هم قراربگیرد تا تکمیل شودو آجرها شبیه به هم نیستند ولی جیگسا مثل هم هستند آجرها و باید به صورت هوشمند و ماهرانه شکل مثل نقاشی در بیاید.
1. جورچین.
2. دستگاه هایی که جورچین میسازن.
ببخشید فرقش با puzzle چیه؟
جورچین تصویری
پازلی که عکسش به چند تکه تقسیم شده و ما باید آن را درست کنیم

بپرس