• : تعریف: a usu. electrically powered saw that can be used to cut curved patterns or sharp corners.
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: jigsaws, jigsawing, jigsawed, jigsawn
• : تعریف: to cut (a curve, a piece of wood, or the like) by using a jigsaw.
صفت ( adjective )
• : تعریف: cut by using a jigsaw, or resembling such work.
- a jigsaw pattern
[ترجمه گوگل] یک الگوی اره منبت کاری اره مویی [ترجمه ترگمان] یک jigsaw [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. This jigsaw puzzle has 1000 interlocking pieces.
[ترجمه بزرگ شما سالار] این پازل دارای 1000 قطعه دارک که به هم وصل شدند
|
[ترجمه نازنین زهرا] این پازل ۱۰۰۰ قسمت دارد که به هم وصل شده است
|
[ترجمه گوگل]این پازل دارای 1000 قطعه به هم پیوسته است [ترجمه ترگمان]این پازل پازل، ۱۰۰۰ تکه متصل به هم دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We found the missing piece of the jigsaw under the chair.
[ترجمه گوگل]قطعه گم شده اره منبت کاری اره مویی را زیر صندلی پیدا کردیم [ترجمه ترگمان]ما اون تیکه های گم شده رو زیر صندلی پیدا کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. One piece of the jigsaw is still missing.
[ترجمه گوگل]یک تکه از اره منبت کاری اره مویی هنوز مفقود است [ترجمه ترگمان]یک تکه از این جیگساو هنوز از دست رفته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A jigsaw puzzle can keep me absorbed for hours.
[ترجمه گوگل]یک پازل می تواند من را ساعت ها جذب خود کند [ترجمه ترگمان]یک معمای جیگساو میتونه منو ساعت ها جذب کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We spent all evening doing a 1000-piece jigsaw.
[ترجمه گوگل]تمام شب را صرف انجام یک اره منبت کاری اره مویی 1000 تکه کردیم [ترجمه ترگمان]ما تمام شب را با یک پازل ۱۰۰۰ نفره سپری کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A few pieces of the jigsaw were missng.
[ترجمه گوگل]چند تکه از اره منبت کاری اره مویی گم شده بود [ترجمه ترگمان]چند تکه از این قتل های جیگساو صحنه سازی کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Have you finished the jigsaw yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز اره منبت کاری اره مویی را تمام کرده اید؟ [ترجمه ترگمان]کار جیگساو را تمام کردی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She fitted the last piece into the jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]او آخرین قطعه را در پازل جا داد [ترجمه ترگمان]اون آخرین تیکه پازل رو توی پازل درست کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This is another piece in the jigsaw that will help us understand the biology of cancer.
[ترجمه گوگل]این قطعه دیگری در اره منبت کاری اره مویی است که به ما در درک بیولوژی سرطان کمک می کند [ترجمه ترگمان]این یک تکه دیگر از پازل است که به ما کمک می کند زیست شناسی سرطان را درک کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The police managed to piece together the jigsaw and reconstruct the victim's last hours.
[ترجمه نسرین عیدانی] پلیس موفق شد که تکه های معما را کنارهم بگذارد و آخرین ساعات زندگی قربانی را بازسازی کند.
|
[ترجمه گوگل]پلیس موفق شد اره منبت کاری اره مویی را جمع کند و آخرین ساعات قربانی را بازسازی کند [ترجمه ترگمان]پلیس سعی کرد کار جیگساو را با هم جور کند و آخرین ساعات قربانی را از نو بسازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I don't have the patience to do jigsaw puzzles.
[ترجمه گوگل]حوصله انجام پازل را ندارم [ترجمه ترگمان]من حوصله انجام دادن پازل را ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As he explained, another piece of the jigsaw fell into place.
[ترجمه گوگل]همانطور که او توضیح داد، یک قطعه دیگر از اره مویی در جای خود افتاد [ترجمه ترگمان]همان طور که او توضیح می داد، یک تکه دیگر از آن جیگساو به جای دیگری افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This process is akin to piecing together a jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]این فرآیند شبیه به هم چیدن یک پازل است [ترجمه ترگمان]این فرآیند شبیه به وصله کردن یک پازل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This jigsaw puzzle has two pieces missing.
[ترجمه گوگل]این پازل دارای دو قطعه از دست رفته است [ترجمه ترگمان]این پازل، دوتا تیکه گم شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The police are trying to piece together the jigsaw of how the dead man spent his last hours.
[ترجمه گوگل]پلیس در تلاش است تا نشان دهد مرد مرده آخرین ساعات زندگی خود را چگونه گذرانده است [ترجمه ترگمان]پلیس سعی می کند که جیگساو را که چند ساعت گذشته او را در سر داشت کنار هم قرار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اره منبت کاری اره مویی (اسم)
jigsaw
تخصصی
[عمران و معماری] اره دوربری
انگلیسی به انگلیسی
• electric saw used for cutting curves and complicated patterns; jigsaw puzzle, puzzle consisting of differently shaped pieces which fit together to form a picture cut with a jigsaw, resembling work done by a jigsaw a jigsaw or jigsaw puzzle is a toy consisting of a picture on cardboard or wood that has been cut up, and which has to be put back together again. you can refer to a complicated situation that involves more than one issue or more than one person as a jigsaw or jigsaw puzzle.
یک نوع از فعالیت های کلاسی که از تعاملات کلامی برای حل مسأله استفاده میشود ( jigsaw take )
اره منبت کاری اره مویی
یعنی اره مویی ولی این لقب جان کرامر تو فیلم اره ست. خدای تموم فیلم های ترسناکه
کلمه puzzle در انگلیسی بسیار گسترده تر استفاده میشه و صرف گفتن پازل مشخص نمیکنه چه پازلی منظورش هست. jigsaw puzzle و crossword puzzle و Sudoku و . . . . همگی پازلند. منظور از jigsaw puzzle پازل عکس هست که به تکه های مختلف تقسیم شده و ما باید درستش کنیم.
پازل دشوار
جورچین
کار گروهی کلاس که توسط یوزر �نانا� پیشنهاد شده و دیسلایک هم خورده اشتباه نیست. Jigsaw method روشی آموزشی هست که توسط الیوت آرونسون روانشناس ابداع شد و در طی آن دانش آموزان با همکاری یکدیگر یاد می گیرند.