jiggly


معنی: تکان خورده، لق
معانی دیگر: دارای حرکت ورجه وورجه مانند، لرزش مند (انه)، جهمند(انه)، لق و پلق، جنبنده

جمله های نمونه

1. White fat, or white adipose tissue, is the jiggly stuff that stores spare energy from food. By contrast, brown adipose tissue consumes energy to generate body heat.
[ترجمه گوگل]چربی سفید یا بافت چربی سفید ماده‌ای است که انرژی اضافی غذا را ذخیره می‌کند در مقابل، بافت چربی قهوه ای برای تولید گرمای بدن انرژی مصرف می کند
[ترجمه ترگمان]چربی سفید، یا بافت چربی سفید، ماده ای است که انرژی اضافی را از غذا ذخیره می کند در مقابل، بافت چربی قهوه ای به مصرف انرژی برای تولید گرمای بدن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This one is pretty jiggly.
[ترجمه Aida] این یکی یکم ( یه کوچولو ) جنب و جوش داره. این یکی یکم دارای جنب و جوش هستش.
|
[ترجمه گوگل]این یکی خیلی گیج کننده است
[ترجمه ترگمان]این یکی خیلی تکان خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pour over the crust and bake for 1 hour, or until the center is still slightly moist and jiggly.
[ترجمه گوگل]روی پوسته بریزید و به مدت 1 ساعت بپزید، یا تا زمانی که مرکز آن هنوز کمی مرطوب و تکان بخورد
[ترجمه ترگمان]روی پوسته بریزید و برای ۱ ساعت بپزد، یا تا زمانی که مرکز هنوز کمی مرطوب و مرطوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pour over the crust and bake for 1 hour (check at 50 minutes), or until the center is still slightly moist and jiggly.
[ترجمه گوگل]روی پوسته بریزید و به مدت 1 ساعت بپزید (50 دقیقه بررسی کنید)، یا تا زمانی که مرکز آن هنوز کمی مرطوب و تکان بخورد
[ترجمه ترگمان]بر روی پوسته بریزید و برای ۱ ساعت پخت (چک کنید)، یا تا زمانی که مرکز هنوز کمی مرطوب و مرطوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Acrobat sustains a pile of discs by the top of his head jiggly.
[ترجمه گوگل]آکروبات انبوهی از دیسک ها را در بالای سر خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]Acrobat توده ای از دیسک ها را در بالای سر خود jiggly نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. White fat, or white adipose tissue, is the jiggly stuff that stores spare energy from food.
[ترجمه گوگل]چربی سفید یا بافت چربی سفید ماده‌ای است که انرژی اضافی غذا را ذخیره می‌کند
[ترجمه ترگمان]چربی سفید، یا بافت چربی سفید، ماده ای است که انرژی اضافی را از غذا ذخیره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cheesecake is done if the top is slightly puffy and set except for a small area in the center that should still appear soft and jiggly (about the size of a silver dollar). This will set upon cooling.
[ترجمه گوگل]کیک پنیر در صورتی انجام می شود که قسمت بالایی آن کمی پف کرده و سفت شده باشد، به جز قسمت کوچکی در مرکز که همچنان نرم و لرزان به نظر می رسد (به اندازه یک دلار نقره) این با خنک شدن تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]اگر بالا کمی باد کرده و تنظیم شود به جز یک ناحیه کوچک در مرکز آن که هنوز باید نرم و jiggly (در حدود یک دلار نقره ای)ظاهر شود انجام می شود این کار به زودی سرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکان خورده (صفت)
jiggly

لق (صفت)
loose, loppy, jiggly, wobbly, unsteady, rickety

انگلیسی به انگلیسی

• wiggly, shaky, jerky

پیشنهاد کاربران

بپرس