jhana

پیشنهاد کاربران

jhana که معادل آن جانا در فارسی است از زبان فارسی گرفته شده که ریشه آن همان جان است .
جان در اشعار بزرگان ایران زمین به معنای آگاه بودن است . جان ، همان خدا است .
زمانی که سالک به مشاهده و مراقبه بنشیند و دل را متحد و درخشان نماید تا نور درون ( نیمیتا ) یا در شعر صوفیان بنام قمر ، مه ، بت و . . . برسد حالا باید جذب نور شود . در اینجا نفس یا ایگو باید بیفتد و منِ مشاهده گر به مشاهده گری محض تبدیل شود .
...
[مشاهده متن کامل]

در آنجا هشت جانا هست که مراحل پالایش دل و بدن و مغز می باشد .
۴ جانای مادی و ۴ جانای غیر مادی .
جان در دل میشود بازتاب پرتو نورِ جانان .
جانا می شود آفتابِ جانان .
جانان می شود منبع نور یا خورشید حق یا خدا .
بنابراین سالکی که در جانا مستقر شده ؛ یعنی زیر نورِ پرتو جانان است . به همین علت به او می گویند : به اشراق رسیده. یعنی دائما تحت تابش نور خورشید است .

jhana
منابع• http://rahnamaaries.blogfa.com
اوج مراقبه
حضور و آرامش کامل
غرقه گی

بپرس