jeweller

/ˈdʒuːələr//ˈdʒuːələ/

معنی: زرگر، جواهر فروش، جواهر ساز
معانی دیگر: جواهر ساز، جواهر فروش

جمله های نمونه

1. The jeweller skillfully engraved the initials on the ring.
[ترجمه گوگل]جواهر فروش حروف اول را به طرز ماهرانه ای روی انگشتر حک کرد
[ترجمه ترگمان]و با مهارت حروف اول حروف را روی حلقه حک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Allyn was a jeweller by trade.
[ترجمه گوگل]آلین یک جواهر فروش بود
[ترجمه ترگمان]Allyn با تجارت یک jeweller بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The jeweller has a workroom at the back of his shop.
[ترجمه گوگل]جواهر فروش یک اتاق کار در پشت مغازه خود دارد
[ترجمه ترگمان]آن jeweller یک کارگاه آهنگری دارد که در انتهای مغازه اش مشغول کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The jeweller was stabbed as he tried to fight the robbers off.
[ترجمه گوگل]جواهرفروش در حالی که قصد داشت با سارقان مبارزه کند با چاقو ضربه خورد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که سعی کرد با دزدها مبارزه کند، نقره چاقو خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The jeweller pronounced the diamond to be genuine.
[ترجمه گوگل]جواهر فروش الماس را اصل اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]آن وقت آن قدر نقره بود که الماس را واقعی جلوه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A jeweller whose nose-rings take Manchester by storm?
[ترجمه گوگل]جواهرفروشی که حلقه های بینی اش منچستر را طوفان می کند؟
[ترجمه ترگمان]یک جواهرفروش که پس از طوفان منچستر را به منچستر می برد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The jeweller has undergone major surgery for his injuries but is now out of intensive care.
[ترجمه گوگل]جواهر فروش به دلیل جراحاتش تحت عمل جراحی بزرگ قرار گرفته است اما اکنون از مراقبت های ویژه خارج شده است
[ترجمه ترگمان]این جواهرفروش که به خاطر جراحات او تحت عمل جراحی قرار گرفته است، اما اکنون از مراقبت های ویژه برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The jeweller was overjoyed; he began spending heavily.
[ترجمه گوگل]جواهر فروش بسیار خوشحال شد او شروع به هزینه های سنگین کرد
[ترجمه ترگمان]The با خوشحالی شروع به خرج کرد و شروع به خرج کردن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I took the ring to a jeweller to have its value assessed.
[ترجمه گوگل]حلقه را نزد جواهرفروشی بردم تا ارزش آن را ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]من حلقه را به یک جواهرفروش که ارزش آن ارزیابی شده است، بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The extension was refused at head office; the jeweller went bankrupt.
[ترجمه گوگل]تمدید در دفتر مرکزی رد شد جواهر فروش ورشکست شد
[ترجمه ترگمان]رئیس اداره از اداره پست سر باز زد؛ فروش جواهر ورشکست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Becoming a wellknown local brand and the biggest jeweller in Guangxi.
[ترجمه گوگل]تبدیل شدن به یک برند محلی معروف و بزرگترین جواهرساز در گوانگشی
[ترجمه ترگمان]تبدیل شدن به یک نام تجاری معروف و بزرگ ترین jeweller در Guangxi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dunne knew this because as a jeweller he often bought old gold and melted it down.
[ترجمه گوگل]دان این را می دانست زیرا به عنوان یک جواهر فروش اغلب طلاهای قدیمی را می خرید و آن را ذوب می کرد
[ترجمه ترگمان]دانی از این موضوع خبر داشت که چون خیلی وقت ها طلای کهنه را می خرید و آن را آب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I took the ring to the jeweller to have value assessed.
[ترجمه گوگل]من حلقه را نزد جواهرفروش بردم تا ارزش آن را ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]من حلقه را به جواهر فروشی بردم که ارزش ارزیابی را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The jeweller set a diamond in the ring.
[ترجمه گوگل]جواهر ساز یک الماس در انگشتر قرار داد
[ترجمه ترگمان]The یک الماس را روی حلقه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زرگر (اسم)
goldsmith, smith, jeweller, jeweler

جواهر فروش (اسم)
jeweller, jeweler

جواهر ساز (اسم)
jeweller, jeweler

انگلیسی به انگلیسی

• one who repairs jewelry; one who creates jewelry; on who sells jewelry
a jeweller is a person who makes, sells, and repairs jewellery and watches.
a jeweller or a jeweller's is a shop where jewellery and watches are sold and repaired.

پیشنهاد کاربران

کسی که ساعت و جواهرات می فروشه یا بعضی اوقات تعمیرشون می کنه یا حتی می سازه.

بپرس