jewelled

جمله های نمونه

1. a jewelled brooch with a pattern resembling the sun.
[ترجمه گوگل]سنجاق سینه ای نگین دار با طرحی شبیه به خورشید
[ترجمه ترگمان]یک سنجاق سینه جواهر نشان با الگویی شبیه به خورشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The sky was jewelled with stars.
[ترجمه گوگل]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه ترگمان]آسمان سرشار از ستاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Bishop's hand, with its jewelled gold ring, was extended for her to kiss.
[ترجمه گوگل]دست اسقف با حلقه طلای نگین دارش برای بوسیدن او دراز شد
[ترجمه ترگمان]دست اسقف با انگشتر طلایی its برای او دراز شده بود تا او را ببوسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A small jewelled cross swung from a gold chain around her neck.
[ترجمه گوگل]یک صلیب جواهری کوچک از یک زنجیر طلا دور گردنش تاب می خورد
[ترجمه ترگمان]صلیب جواهرنشان small دور گردنش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The body is dressed in jewelled vestments, the face covered with a silver mask fashioned from a wax death mask.
[ترجمه گوگل]بدن لباس‌های جواهری پوشیده شده است، صورت با ماسک نقره‌ای که از ماسک مرگ مومی ساخته شده است پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]بدن به لباس jewelled لباس می پوشد، چهره با یک نقاب نقره ای که از یک ماسک مومی پوشیده شده است، پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Adam had run knee-deep in silver ducats and jewelled goblets full of pearls!
[ترجمه گوگل]آدم تا زانو در دوکت های نقره ای و جام های نگین دار پر از مروارید دویده بود!
[ترجمه ترگمان]ادم به زانو افتاده بود - در ته نقره مطلا و جام پر از مروارید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jewelled cups, their precious stones glinting in the sunlight, and silver dishes were laid out on handsome chests and cabinets.
[ترجمه گوگل]جام‌های نگین‌دار، سنگ‌های قیمتی آن‌ها که زیر نور خورشید می‌درخشند، و ظروف نقره‌ای روی صندوق‌ها و کابینت‌های زیبا چیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]سنگ های گران بها، سنگ های قیمتی آن ها در نور خورشید می درخشیدند و ظرف های نقره روی سینه و قفسه های زیبا چیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And the long, jewelled box containing the rod, without roses or leaves, that was the wand of his kingship.
[ترجمه گوگل]و جعبه طویل جواهری حاوی میله، بدون گل رز و برگ، که عصای سلطنت او بود
[ترجمه ترگمان]و جعبه جواهر نشان jewelled که حاوی بیل بود، بدون گل سرخ و برگ، که عصای پادشاهی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pair of jewelled earrings will liven up this dress without detracting from its simplicity.
[ترجمه گوگل]یک جفت گوشواره نگین دار این لباس را زنده می کند بدون اینکه از سادگی آن کاسته شود
[ترجمه ترگمان]یک جفت گوشواره جواهر نشان از این پیراهن، بدون اینکه از سادگی آن کاسته شود، جذابیت می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It decks me only to mock me, this jewelled chain of mine.
[ترجمه گوگل]فقط برای مسخره کردن من، این زنجیر جواهرکاری من را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]فقط برای اینکه مرا مسخره کند، این زنجیر جواهر jewelled مال من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Julia scowled at her jewelled tortoise.
[ترجمه گوگل]جولیا به لاک پشت جواهری اش اخم کرد
[ترجمه ترگمان]جولیا به لاک پشت jewelled نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cloudless sky was jewelled with myriads of glittering stars.
[ترجمه گوگل]آسمان بی ابر با هزاران ستاره درخشان تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]آسمان بی ابر با ده ها ستاره درخشان جواهر نشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He also wore a jewelled crown for such occasions.
[ترجمه گوگل]او همچنین برای این گونه مواقع تاج نگین دار می گذاشت
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک تاج جواهرنشان به پا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bejeweled, set with jewels, decorated with precious stones
jewelled items and ornaments are decorated with precious stones.

پیشنهاد کاربران

بپرس