jeweler

/ˈdʒuːələr//ˈdʒuːələ/

معنی: زرگر، جواهر فروش، جواهر ساز، جواهری، گوهر فروش
معانی دیگر: جواهر ساز، جواهر فروش، جواهری، گوهر فروش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who produces, repairs, or sells gems, jewelry, or the like.

جمله های نمونه

1. He had the jeweler engrave his name on the back of the watch.
[ترجمه گوگل]او از جواهرفروش خواست نام او را پشت ساعت حک کند
[ترجمه ترگمان]او آن جواهر را داشت که نام او را روی پشت صحنه آن حک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The jeweler charges lots of money to set diamonds in a bracelet.
[ترجمه گوگل]جواهرساز برای قرار دادن الماس در یک دستبند پول زیادی می گیرد
[ترجمه ترگمان]اون جواهرفروش خیلی پول داره که الماس رو وصل کنه تو دست بند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also patron of farriers, jewelers, and steel workers.
[ترجمه گوگل]همچنین حامی نجاران، جواهرسازان و کارگران فولاد
[ترجمه ترگمان]همچنین حامی of، جواهرسازان و کارگران فولادی نیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In autumn, don't go to jewelers to see gold; go to the parks! Mehmet Murat ildan
[ترجمه گوگل]در پاییز برای دیدن طلا به جواهرفروشی نروید برو به پارک ها! مهمت مورات ایلدان
[ترجمه ترگمان]در پاییز، به جواهر نروید تا طلا را ببینید؛ به پارک های بروید! مهمت مراد ildan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Visiting your jeweler a minimum of once a year is highly recommended.
[ترجمه گوگل]بازدید از جواهرساز خود حداقل یک بار در سال به شدت توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]بازدید از jeweler حداقل یک بار در سال بسیار توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Bhikshu and the jeweler opened the carriage doors and leaned out to look. There blocking the highway was a horse cart loaded with rice.
[ترجمه گوگل]بیکشو و جواهر فروش درهای کالسکه را باز کردند و به بیرون خم شدند تا نگاه کنند آنجا که بزرگراه را مسدود کرده بود یک گاری اسب پر از برنج بود
[ترجمه ترگمان]The و جواهرفروش در کالسکه را باز کردند و به بیرون خم شدند تا نگاه کنند جلوی بزرگراه یک ارابه پر از برنج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The jeweler was able to dig up the ring we wanted.
[ترجمه گوگل]جواهرفروش توانست انگشتری را که ما می خواستیم بیابد
[ترجمه ترگمان]جواهرفروش اون حلقه ای رو که می خواستیم پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The jeweler left the room only after all her jewelries were casketed.
[ترجمه گوگل]جواهرفروش تنها پس از اینکه تمام جواهراتش را تابوت کردند اتاق را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]آن جواهری که فقط بعد از آن همه jewelries از آن بیرون آمده بود، از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The jeweler cuts the metal band, inserts a new piece of metal in the gap.
[ترجمه گوگل]جواهرساز نوار فلزی را برش می دهد، یک قطعه فلز جدید را در شکاف وارد می کند
[ترجمه ترگمان]جواهر فروش باند فلزی را برش می دهد و یک قطعه جدید از فلز را در شکاف وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A Russian jeweler, Carl Faberge, made his eggs out of gold, silver and jewels.
[ترجمه گوگل]یک جواهرساز روسی به نام کارل فابرژ تخم های خود را از طلا، نقره و جواهرات ساخت
[ترجمه ترگمان]یک جواهرفروش روسی، کارل Faberge، تخم مرغ ها را از طلا، نقره و جواهرات درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The diamond passed the scrutiny of the jeweler.
[ترجمه گوگل]الماس از زیر نظر جواهرساز گذشت
[ترجمه ترگمان] الماس از بررسی اون جواهرفروش گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I told the jeweler to inscribe the ring with my name.
[ترجمه گوگل]به جواهرفروش گفتم انگشتر را با نام من بنویسد
[ترجمه ترگمان] من به جواهرفروش گفتم که حلقه رو با اسم من ثبت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But there's another thing, Pierre. I have no jeweler to wear.
[ترجمه گوگل]اما یک چیز دیگر وجود دارد، پیر من جواهر ندارم که بپوشم
[ترجمه ترگمان]اما یک چیز دیگر هم هست، پی یر من جواهر ندارم که بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The jeweler scrutinized the diamond for flaws .
[ترجمه گوگل]جواهر ساز الماس را به دقت بررسی کرد تا ایراداتش را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]جواهرفروش، الماس را برای flaws بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زرگر (اسم)
goldsmith, smith, jeweller, jeweler

جواهر فروش (اسم)
jeweller, jeweler

جواهر ساز (اسم)
jeweller, jeweler

جواهری (اسم)
jeweler

گوهر فروش (اسم)
jeweler

انگلیسی به انگلیسی

• one who repairs jewelry; one who creates jewelry; on who sells jewelry

پیشنهاد کاربران

بپرس