jew

/ˈdʒuː//dʒuː/

معنی: یهودی، جهود، کلیمی
معانی دیگر: (خودمانی - زننده) کلاهبرداری کردن، دغل کاری کردن، گول زدن، موسوی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who is a descendant of the ancient Hebrews.

(2) تعریف: a person whose religion is Judaism, or who adheres to the culture derived from Judaism.

جمله های نمونه

1. jew someone down
با چانه زنی و زرنگی معامله ای را انجام دادن

2. If you tried,you could have jewed him down to $80.
[ترجمه حسن] اگر تلاش کنی میشه ۸۰دلار درامد داشته باشی
|
[ترجمه sara] اگه تلاش می کردی می تونستی تا 80 دلار ازش بکشی بالا.
|
[ترجمه گوگل]اگر تلاش می کردید، می توانستید او را به 80 دلار کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]اگه سعی کنی، می تونستی اون رو به ۸۰ دلار برسونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Israel offers automatic citizenship to all Jews who want it, whatever colour they are and whichever language they speak.
[ترجمه گوگل]اسرائیل به همه یهودیانی که می خواهند شهروندی خودکار ارائه می دهد، با هر رنگی که باشند و به هر زبانی که صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]اسرائیل برای تمام یهودیان که خواهان آن هستند تابعیت خود را ارائه می دهد، هر رنگی که باشد و هر زبانی که آن ها صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His family are all practising Jews.
[ترجمه گوگل]خانواده او همگی یهودی هستند
[ترجمه ترگمان]خانواده او همگی یهودی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Jews cast him out of the temple.
[ترجمه گوگل]یهودیان او را از معبد بیرون کردند
[ترجمه ترگمان]یهودیان او را از معبد بیرون راندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The war memorial was dedicated to both Jews and Gentiles.
[ترجمه گوگل]بنای یادبود جنگ به یهودیان و غیریهودیان اختصاص داشت
[ترجمه ترگمان]بنای یادبود جنگ به یهودیان و یهودیان اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jews and Moslems practise circumcision for religious reasons.
[ترجمه گوگل]یهودیان و مسلمانان به دلایل مذهبی ختنه می کنند
[ترجمه ترگمان]یهودیان و مسلمانان ختنه را به دلایل مذهبی انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many Jews immigrated into the United States.
[ترجمه گوگل]بسیاری از یهودیان به ایالات متحده مهاجرت کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از یهودیان به آمریکا مهاجرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was born a Jew in first century Palestine.
[ترجمه گوگل]او یک یهودی در قرن اول فلسطین به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]او در قرن اول در فلسطین به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Jews and Muslims consider pigs unclean.
[ترجمه گوگل]یهودیان و مسلمانان خوک را نجس می دانند
[ترجمه ترگمان]یهودیان و مسلمانان خوک را چرکین در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1990, 200,000 Soviet Jews resettled on Israeli territory.
[ترجمه گوگل]در سال 1990، 200000 یهودی شوروی در خاک اسرائیل اسکان داده شدند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰، ۲۰۰،۰۰۰ یهودی شوروی در قلمرو اسرائیل اسکان یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Anne married a Jew, despite being raised a Catholic.
[ترجمه گوگل]آنا با وجود اینکه کاتولیک بزرگ شده بود با یک یهودی ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]آن با وجودی که کاتولیک شده بود، با یک یهودی ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thousands of Jews had been expelled from the city.
[ترجمه گوگل]هزاران یهودی از شهر رانده شده بودند
[ترجمه ترگمان]هزاران یهودی از شهر بیرون رانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We jewed with him until we thought the price was fair.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که فکر کردیم قیمت منصفانه است، با او جویا شدیم
[ترجمه ترگمان]ما با اون توافق کردیم تا اینکه فکر کردیم قیمت عادلانه ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یهودی (اسم)
hebrew, israelite, jew

جهود (اسم)
jew

کلیمی (صفت)
israelite, jew

انگلیسی به انگلیسی

• one of jewish descent, one who is descended from the biblical hebrews; member of the jewish religion
a jew is a person who believes in and practises the religion of judaism.

پیشنهاد کاربران

یهودی
مثال: He comes from a long line of Jewish ancestors.
او از نسل های طولانی از پیشینیان یهودی اش می آید.
Jew : یهود
Jewish : یهودی
Judaism : یهودیت
He's a jew
A Jewish party
Judaism is one of the abrahamic religions
یهودی کردن

بپرس