jet

/ˈdʒet//dʒet/

معنی: جت، کهربای سیاه، سنگ موسی، مهر سیاه، پرش اب، جریان سریع، دهانه، دهنه، پرتاب، فوران، فواره، مرمری، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، فواره زدن، بیرون ریختن، پراندن
معانی دیگر: فوران کردن، بر فشاندن، بر جوشیدن، برون جهیدن، (خارج شدن با فشار آب یا گاز یا هوا یا آتش از دهانه ی باریک) برون جستن، جست کردن، با هواپیمای جت رفتن، فشانش، فشش، برجوشش، برون جهش، هواپیمای جت (اسم کامل: jet airplane)، پرا، وابسته به جت، دارای جت، (اتومبیل) ژیگلور، سوخت پاش، شیپوره، ناوک، پرانگر، فشانه، شبق، بیرون ریختن با فشار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a stream of fluid or gas shooting from an opening, usu. with great pressure.
مترادف: spout, spurt
مشابه: flow, gush, squirt, stream

(2) تعریف: an airplane powered by engines discharging a backward flow of heated gases to create forward propulsion.
مشابه: jetliner, ramjet, turbojet
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: jets, jetting, jetted
(1) تعریف: to spurt in a stream; shoot forth.
مترادف: shoot, spout, spurt
مشابه: belch, gush, squirt, stream

(2) تعریف: to travel in a jet airplane.
مترادف: fly
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to spout (something) forth.
مترادف: spout, spurt
مشابه: gush, shoot, squirt
اسم ( noun )
(1) تعریف: a dense black coal capable of being highly polished, used for jewelry.
مشابه: coal

(2) تعریف: a deep shiny black color.
مترادف: black, ebony, onyx
صفت ( adjective )
(1) تعریف: made of jet.

(2) تعریف: of or pertaining to the color jet.
مترادف: black, ebony, jet-black, jetty
مشابه: inky, pitch-black, raven, sable, sooty

جمله های نمونه

1. jet fighters
جت های جنگنده

2. jet planes scored the sky with their vapor trails
هواپیماهای جت با نواره های بخار خود آسمان را خط انداختند.

3. jet travel is now a commonplace
سفر با (هواپیمای) جت این روزها عادی است.

4. jet propulsion (or propulsory), adj.
جت رانش،نیروی رانش موتور جت

5. a jet engine propels the rocket
یک موتور جت موشک را به حرکت در می آورد.

6. a jet pilot's oxygen mask
رخپوش اکسیژن رسان خلبان جت

7. jumbo jet
هواپیمای بزرگ،گت جت

8. the jet age
عصر هواپیماهای جت

9. carburetor jet
ژیگلور

10. we will jet from new york to london
از نیویورک به لندن با جت خواهیم رفت.

11. to travel by jet
با (هواپیمای) جت سفر کردن

12. the thrust of a jet engine
رانش موتور جت

13. the whale was blowing a jet of water into the air
نهنگ فواره ای از آب به هوا می دمید.

14. this airplane is powered by four jet engines
چهار موتور جت این هواپیما را به حرکت در می آورد.

15. the mastermind of the world's first commercial jet airliner
پیشگام اولین سرویس بازرگانی هواپیماهای جت در جهان

16. She turned on the hose and a jet of water sprayed across the garden.
[ترجمه گوگل]او شلنگ را روشن کرد و یک جت آب در سراسر باغ پاشید
[ترجمه ترگمان]او روی لوله خم شد و یک جت آب در آن سوی باغ پاشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The jet zoomed low over our heads.
[ترجمه گوگل]جت روی سرمان کم می شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما از بالای سرمان پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The accident happened as the jet was about to take off.
[ترجمه گوگل]این حادثه زمانی رخ داد که جت در آستانه بلند شدن بود
[ترجمه ترگمان]اتفاق افتاد که جت در شرف وقوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The jet had crossed into Russian airspace.
[ترجمه گوگل]این جت وارد حریم هوایی روسیه شده بود
[ترجمه ترگمان]جت به حریم هوایی روسیه برخورد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The jet crash-landed and burst into flames.
[ترجمه گوگل]جت سقوط کرد و شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]هواپیمای جت فرود آمد و شعله ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He chartered a jet to fly her home from California to Switzerland.
[ترجمه گوگل]او یک جت اجاره کرد تا خانه او را از کالیفرنیا به سوئیس برساند
[ترجمه ترگمان]او یک جت کرایه کرد تا خانه اش را از کالیفرنیا به سو یس پرواز دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Two men hijacked a jet travelling to Paris and demanded $125 000.
[ترجمه گوگل]دو مرد هواپیمای مسافربری به پاریس را ربودند و 125000 دلار طلب کردند
[ترجمه ترگمان]دو مرد یک جت را ربودند و به پاریس سفر کردند و ۱۲۵ هزار دلار درخواست کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جت (اسم)
jet

کهربای سیاه (اسم)
jet

سنگ موسی (اسم)
jet

مهر سیاه (اسم)
jet

پرش اب (اسم)
jet

جریان سریع (اسم)
jet

دهانه (اسم)
eye, throat, mouthpiece, aperture, mouth, opening, spout, outfall, bridle, jet, embouchure, ostiole

دهنه (اسم)
bit, gap, line, muzzle, harness, jet

پرتاب (اسم)
put, toss, projection, shy, tilt, jet, pitch, shove, throw, fling, casting, hurl, jaculation, pounce

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

فواره (اسم)
spout, jet, fount, waterworks, fountain, jet of water

مرمری (صفت)
marble, jet, marmoreal, smooth as marble

مانند فواره جاری کردن (فعل)
jet

بخارج پرتاب کردن (فعل)
jet

فواره زدن (فعل)
spout, jet, gush

بیرون ریختن (فعل)
void, vent, jet, emit, outpour

پراندن (فعل)
fire, fly, launch, jump, jet, pop, sling, whisk, fling, squirt

تخصصی

[عمران و معماری] جت - فواره - فوران - جهش
[مهندسی گاز] فواره، فوران کردن
[نساجی] جت ( جریان سریع )
[آب و خاک] جت

انگلیسی به انگلیسی

• stream of liquid or gas forced out of an opening; spout; jet plane, aircraft powered by jet propulsion; black coal which can be polished (used for jewelry, etc.); deep black color
travel or convey by jet plane; travel by means of jet propulsion; gush out in a stream, flow out forcefully; move fast, travel quickly
a jet is an aeroplane that is powered by a jet engine.
if you jet somewhere, you travel there in a fast aeroplane.
a jet of water or gas is a strong, fast, thin stream of it.
jet is a hard black stone that is used in jewellery.

پیشنهاد کاربران

Cool you jets: calm down
آروم باش
دامپزشکی و علوم دامی
پرتابه های منی
jets or spurts
1. فواره 2. منفذ. سوراخ. دهنه 3. ژیگلور 4. ( هواپیمای ) جت 5. فواره زدن. فوران کردن 6. پراندن. بیرون ریختن 7. با جت مسافرت کردن
مثال:
the pump sent out a jet of petrol
پمپ فواره ای از بنزین به خارج روانه کرد.
جت، جوت
مثال: The jet flew overhead, leaving a trail of smoke behind.
جت از بالای سر پرواز کرد و ردی از دود پشت سر گذاشت.
تزریق
هواپیمای جت، کهربای سیاه، خروج سریع گاز، سنگ موسی، مهر سیاه، فوران
معنی جت میشه هوا پیما
اسم خاص مذکر
we got to jet.
you ready to go?
باید سریع بریم.
( based on shameless series, season 4 episode 4 )
هواپیمای بسیار سریع که ممکن است افراد پولدار آن را به طور شخصی هم داشته باشند
به سرعت جایی رو ترک کردن
بَرافشانه
Cool your jets
خونسرد باش .
jet ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: جت
تعریف: بادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جوّ|||متـ . جریان جتی jet stream
مرمر سیاه
به دلیل هم ریشه بودن هر2زبان فارسی و انگلیسی بهترین معنی - جست - جستن - جهش - می باشد
هواپیما سریع
مانندبرقسرعت
جت. . . . چیزی که مثل برق و باد سرعت دارد. . . .

پاشه ، پاشش ، پاشیدن
افشانه ، افشانش ، افشاندن
پرتاب ، پرتابه
پرتو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس