jeopardy

/ˈdʒepərdi//ˈdʒepədi/

معنی: مخاطره، خطر، مسئله بغرنج، گرفتاری حقوقی
معانی دیگر: سیج، ورطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: danger, as of harm, death, or loss; peril.
متضاد: safety, security
مشابه: danger, peril, risk

- Smoking puts one's health in jeopardy.
[ترجمه گوگل] سیگار سلامتی فرد را به خطر می اندازد
[ترجمه ترگمان] سیگار کشیدن سلامتی فرد را به خطر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The team's perfect record was in jeopardy when its star player became injured.
[ترجمه گوگل] رکورد کامل این تیم با مصدومیت ستاره تیمش در خطر بود
[ترجمه ترگمان] رکورد کامل تیم زمانی که بازیکن ستاره آن مجروح شد، در خطر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to be in jeopardy
در معرض خطر بودن

2. her carelessness may put her job in jeopardy
ممکن است بی دقتی او شغل او را به مخاطره بیاندازد.

3. Thousands of jobs are in jeopardy.
[ترجمه گوگل]هزاران شغل در خطر است
[ترجمه ترگمان]هزاران شغل در خطر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lives of thousands of birds are in jeopardy as a result of the oil spillage.
[ترجمه گوگل]زندگی هزاران پرنده در نتیجه نشت نفت در خطر است
[ترجمه ترگمان]زندگی هزاران پرنده در نتیجه ریزش نفت در خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Placed in jeopardy by a man whose status made him a mere Pawn.
[ترجمه گوگل]توسط مردی که موقعیتش او را به یک پیاده محض تبدیل کرد، در خطر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او را در معرض خطر قرار داد، توسط مردی که موقعیتش یک Pawn بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Show jeopardy: Langbaurgh's budget economies have cast a shadow over the future of East Cleveland's annual show.
[ترجمه گوگل]خطر نمایش: اقتصادهای بودجه لانگباورگ بر آینده نمایشگاه سالانه کلیولند شرقی سایه افکنده است
[ترجمه ترگمان]نشان دادن خطر: اقتصاد بودجه ای Langbaurgh سایه ای بر آینده برنامه سالانه کلیولند را در بر گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such a defense remains in jeopardy, however, because Kaczynski has refused to be interviewed by two government-hired psychiatrists.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین دفاعی همچنان در خطر است، زیرا کاچینسکی از مصاحبه با دو روانپزشک استخدام شده توسط دولت خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین دفاعی در خطر است، چون Kaczynski از مصاحبه با دو روانشناس دولتی که توسط دولت استخدام شده اند خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor is there any double jeopardy bar to a civil case following a criminal acquittal.
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ گونه خطر مضاعفی برای یک پرونده مدنی پس از تبرئه جنایی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در پی تبرئه کیفری، هیچ نوار خطر مضاعف برای یک پرونده مدنی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These factors combined to put me in jeopardy every noon hour.
[ترجمه گوگل]این عوامل دست به دست هم دادند تا من را در هر ساعت ظهر به خطر بیاندازند
[ترجمه ترگمان]این عوامل با هم ترکیب شدند تا هر ظهر مرا در خطر قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Could the jeopardy you were in be traced back to the school somehow?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است خطری که در آن قرار داشتید به نوعی به مدرسه بازگردد؟
[ترجمه ترگمان]ممکنه خطری که تو رو تهدید کرده بود، به طریقی به مدرسه بر می گرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His foolish behaviour may put his whole future in jeopardy.
[ترجمه گوگل]رفتار احمقانه او ممکن است تمام آینده او را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]رفتار احمقانه او ممکن است کل آینده او را به خطر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The future of the school and 50 jobs are in jeopardy.
[ترجمه گوگل]آینده مدرسه و 50 شغل در خطر است
[ترجمه ترگمان]آینده این مدرسه و ۵۰ شغل در خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The killings could put the whole peace process in jeopardy.
[ترجمه گوگل]این کشتار می تواند کل روند صلح را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]این قتل ها می توانند کل روند صلح را در خطر قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A series of setbacks have put the whole project in jeopardy.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از شکست ها کل پروژه را به خطر انداخته است
[ترجمه ترگمان]یک سری موانع، کل پروژه را در خطر قرار داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخاطره (اسم)
adventure, risk, hazard, venture, jeopardy, peril, menace

خطر (اسم)
risk, hazard, jeopardy, peril, dignity, importance, danger

مسئله بغرنج (اسم)
jeopardy, toughie, toughy

گرفتاری حقوقی (اسم)
jeopardy

انگلیسی به انگلیسی

• danger, peril, hazard, risk; endangerment, imperilment
endanger, imperil, put at risk, place in danger
if something or someone is in jeopardy, they are in a dangerous situation, where they might fail, be lost, or be destroyed.

پیشنهاد کاربران

مخاطره، خطر، مسئله بغرنج،
مثال:
The team's perfect record was in jeopardy when its star player became injured.
رکوردهای عالی تیم در مخاطره بود وقتی بازیکن ستاره آنها مصدوم شد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : jeopardize
✅️ اسم ( noun ) : jeopardy
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
خطر مخاطره
Risk
Peril
Danger
Hazard
بازی جپردی
یک کوییز شو در امریکا
یک مسابقه تلویزیونی در امریکا
Jeopardy is a quiz show in us

بپرس