jeopardized

جمله های نمونه

1. these mistakes have jeopardized your chances for reelection
این اشتباهات احتمال انتخاب مجدد شما را به خطر انداخته است.

انگلیسی به انگلیسی

• endangered, placed in danger, imperiled, at risk (also jeopardised)

پیشنهاد کاربران

در خطر - در ریسک
when grid reliability jeopardized.
زمانی که قابلیت اطمینان شبکه در خطر است.

بپرس