صفت ( adjective )
حالات: jauntier, jauntiest
مشتقات: jauntily (adv.), jauntiness (n.)
حالات: jauntier, jauntiest
مشتقات: jauntily (adv.), jauntiness (n.)
• (1) تعریف: characterized by a light, lively, or confident manner.
• مترادف: carefree, devil-may-care, happy-go-lucky, lighthearted, sprightly
• متضاد: depressed
• مشابه: airy, blithe, buoyant, chipper, debonair, easy, jovial, light, lively, saucy, spirited, sporty
• مترادف: carefree, devil-may-care, happy-go-lucky, lighthearted, sprightly
• متضاد: depressed
• مشابه: airy, blithe, buoyant, chipper, debonair, easy, jovial, light, lively, saucy, spirited, sporty
- He walked up to the podium to receive his prize with a jaunty step.
[ترجمه گوگل] او برای دریافت جایزه خود با گامی شادمانه به سمت سکو رفت
[ترجمه ترگمان] او به طرف تریبون رفت تا جایزه خود را با یک گام شاد دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به طرف تریبون رفت تا جایزه خود را با یک گام شاد دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She looked back at us with a jaunty grin.
[ترجمه گوگل] با پوزخندی طنزآمیز به ما نگاه کرد
[ترجمه ترگمان] او با لبخندی پر زرق و برق به ما نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او با لبخندی پر زرق و برق به ما نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: stylish or dashing in appearance.
• مترادف: dapper, dashing, natty, smart, sporty, spruce, stylish
• مشابه: chic, debonair, fashionable, rakish, snappy
• مترادف: dapper, dashing, natty, smart, sporty, spruce, stylish
• مشابه: chic, debonair, fashionable, rakish, snappy
- That's a jaunty necktie you're wearing!
[ترجمه گوگل] این یک کراوات پر زرق و برق است که شما می پوشید!
[ترجمه ترگمان] کراوات قشنگی داری که پوشیدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کراوات قشنگی داری که پوشیدی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید