jaundiced

/ˈʤɔndɪst//ˈʤɔːndɪst/

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: afflicted with or as if with jaundice.
مشابه: sallow, yellow, yellowed, yellowish

- Her jaundiced complexion made the doctor suspect hepatitis.
[ترجمه گوگل] رنگ زرد او پزشک را به هپاتیت مشکوک کرد
[ترجمه ترگمان] چهره jaundiced باعث شد دکتر به هپاتیت سی مظنون بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: feeling or showing jealousy, anger, prejudice, or the like.
مترادف: biased, prejudiced
مشابه: angry, cynical, hostile, jealous, narrow-minded

- He had a jaundiced attitude toward the newcomers.
[ترجمه Ahad] او نگرش غرض آلودی نسبت به تازه وارد ها داشت
|
[ترجمه گوگل] او نسبت به تازه واردها رفتار زردی داشت
[ترجمه ترگمان] نسبت به تازه واردان رفتاری jaundiced داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a jaundiced view of life
نگرش بد بینانه نسبت به زندگی

2. she looked at my paintings with a jaundiced eye
او با نگاه حاکی از بیزاری به نقاشی های من نظر افکند.

3. He seems to have/take a very jaundiced view of life.
[ترجمه Mr hash] به نظر میرسد او خیلی به زندگی بد بین است
|
[ترجمه Ahad] بنظر میرسد که او دیدگاه بدبینانه ای به زندگی دارد
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او دیدگاه بسیار زردی نسبت به زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او دیدگاه بسیار خوبی از زندگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has a very jaundiced view of the world.
[ترجمه Mr hash] او خیلی به جهان بد بین است
|
[ترجمه گوگل]او نگاه بسیار زردی به دنیا دارد
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه بسیار خوبی نسبت به جهان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She viewed politics and politicians with a jaundiced eye .
[ترجمه Zahra] او نگاهی غرض آلود و بدبینانه به سیاست و سیاستمداران دارد
|
[ترجمه گوگل]او به سیاست و سیاستمداران با چشمی زرد نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]او سیاست و سیاست مداران را با چشم jaundiced مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had a jaundiced view of life.
[ترجمه Z] او نگاه بدبینانه ای به زندگی دارد
|
[ترجمه گوگل]او نگاه زردی به زندگی داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه دید jaundiced داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has rather a jaundiced view of life.
[ترجمه Z] او نگاه تقریبا بدبینانه ای به زندگی دارد
|
[ترجمه گوگل]او نسبتاً نگاه زردی به زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک نمای کلی از زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The financial markets are taking a jaundiced view of the Government's motives.
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی نگاهی زرد به انگیزه های دولت دارند
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی دیدگاه jaundiced نسبت به انگیزه های دولت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of jaundiced varnish, wood-smoke, grease, candle-wax, cigarette smoke and fly-shit. I kid you not.
[ترجمه گوگل]از لاک یرقان، دود چوب، گریس، موم شمع، دود سیگار و فلای شیت با تو شوخی ندارم
[ترجمه ترگمان]به رنگ زرد، دود، روغن شمع و سیگار و دود سیگار من بچه م - نه -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even to the jaundiced eyes of veteran Washington reporters, this is mighty early to be planning a presidential campaign.
[ترجمه گوگل]حتی به چشمان زرد شده خبرنگاران کهنه کار واشنگتن، این خیلی زود است که برای یک کمپین ریاست جمهوری برنامه ریزی کنیم
[ترجمه ترگمان]حتی با چشمان تیزبین خبرنگاران کهنه کار واشنگتن، این بسیار زود است که برنامه ریاست جمهوری را برنامه ریزی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His yellow pallor gave him a jaundiced look; his beard was unbrushed, his cap askew.
[ترجمه گوگل]رنگ پریدگی زردش نگاهی زرد به او انداخت ریش‌هایش برس‌نخورده بود، کلاهش کج بود
[ترجمه ترگمان]رنگ پریدگی زرد رنگش به او یک نگاه زردی بخشیده بود، ریش او تازه گرفته بود، کلاهش کج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The jaundiced eye sees not black and white but yellow and grey.
[ترجمه گوگل]چشم یرقان نه سیاه و سفید بلکه زرد و خاکستری را می بیند
[ترجمه ترگمان]چشم jaundiced سیاه و سفید اما زرد و خاکستری نمی بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In my sadly jaundiced view, experience comes very expensive.
[ترجمه گوگل]از دید متأسفانه زردی من، تجربه بسیار گران است
[ترجمه ترگمان]در نظر من، تجربه بسیار گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This may seem a jaundiced view, but the evidence is disturbing.
[ترجمه گوگل]این ممکن است یک دیدگاه زرد به نظر برسد، اما شواهد نگران کننده هستند
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک دیدگاه jaundiced به نظر برسد، اما شواهد نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• affected by jaundice, yellowed as if from jaundice; biased, prejudiced, embittered
a jaundiced attitude or view is pessimistic and not at all enthusiastic; a literary word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Having a prejudiced or negative view due to bitterness or envy 😕
🔍 مترادف: Biased
✅ مثال: His jaundiced view of the situation made it hard for him to see the truth.
غرض آلود، غرض ورزانه، بدبینانه، پررشک، رشک آمیز، رشک ورزانه، حسدآلود

بپرس