• : تعریف: in Greek mythology, the hero who voyaged in search of the Golden Fleece.
جمله های نمونه
1. Jason had taken off his jacket and loosened his tie.
[ترجمه گوگل]جیسون کتش را درآورده بود و کراواتش را شل کرده بود [ترجمه ترگمان]جیسون کتش را درآورد و کراواتش را شل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Jason vowed to stand his ground, even if it meant losing his job.
[ترجمه محمد باقر] جیسون عهد کرد شرافت ش رو حفظ کنه حتی اگه شغل ش رو از دست بده
|
[ترجمه گوگل]جیسون عهد کرد که در موضع خود بایستد، حتی اگر به معنای از دست دادن شغلش باشد [ترجمه ترگمان](جیسون)قسم خورد که روی زمین بمونه حتی اگه منظورم از دست دادن شغلش بوده باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Jason was away on a business trip.
[ترجمه گوگل]جیسون برای یک سفر کاری دور بود [ترجمه ترگمان]جیسون \"رفته بود سفر کاری\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Jason heard the reverberation of the slammed door.
[ترجمه گوگل]جیسون طنین کوبیده شده در را شنید [ترجمه ترگمان](جیسون)صدای در کوبیده شدن رو شنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Jason had helped him out with a series of loans, until he could get back on an even keel.
[ترجمه گوگل]جیسون با یک سری وام به او کمک کرده بود، تا زمانی که او توانست به یک ضربات یکنواخت بازگردد [ترجمه ترگمان]جیسون با یک سری وام به او کمک کرده بود تا او بتواند دوباره روی یک کشتی یدک کش قرار بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As far as I can tell, Jason is basically a nice guy.
[ترجمه گوگل]تا جایی که من می توانم بگویم، جیسون اساساً پسر خوبی است [ترجمه ترگمان]تا جایی که میتونم بگم، \"جیسون\" آدم خوبیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His wife remains behind in Germany, but Jason, his 18-year-old son, is closer at hand.
[ترجمه گوگل]همسر او در آلمان باقی می ماند، اما جیسون، پسر 18 ساله او، نزدیک تر است [ترجمه ترگمان]همسر او در آلمان باقی می ماند، اما جیسون، پسر ۱۸ ساله اش، نزدیک تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two months before she gave birth to Jason she left work feeling on top of the world.
[ترجمه گوگل]دو ماه قبل از اینکه جیسون را به دنیا بیاورد، کار را با احساس برتری در دنیا ترک کرد [ترجمه ترگمان]دو ماه قبل از اینکه (جیسون)به (جیسون)دنیا رو به دنیا بیاره، احساس بهتری نسبت به دنیا داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She handed the cigar back to Jason with a self-satisfied smile.
[ترجمه گوگل]سیگار را با لبخندی از خود راضی به جیسون داد [ترجمه ترگمان]او سیگار را با لبخندی حاکی از رضایت به طرف جیسون برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We asked Jason to write an essay about his hometown and about his place in it.
[ترجمه گوگل]از جیسون خواستیم که مقاله ای درباره زادگاهش و جایگاهش در آن بنویسد [ترجمه ترگمان]ما از جیسون درخواست کردیم تا مقاله ای در مورد شهرش و محل او در آن بنویسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Jason, my man! How's it going?
[ترجمه گوگل]جیسون، مرد من! اوضاع چطوره؟ [ترجمه ترگمان]جیسون، مرد من اوضاع چطوره؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Jason, a scholarship winner, is modest about his achievements.
[ترجمه گوگل]جیسون، برنده بورس تحصیلی، در مورد دستاوردهای خود متواضع است [ترجمه ترگمان]جیسون، برنده بورس تحصیلی، در مورد دستاوردهایش سخن می گوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Welcome to international rugby union, Jason Robinson.
[ترجمه گوگل]به اتحادیه بین المللی راگبی، جیسون رابینسون خوش آمدید [ترجمه ترگمان]به اتحاد راگبی بین المللی خوش آمدید، جیسون رابینسون [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Jason is one of the most annoying people I have ever met.
[ترجمه گوگل]جیسون یکی از آزاردهنده ترین افرادی است که تا به حال دیده ام [ترجمه ترگمان]جیسون یکی از the ادمایی هست که تا حالا دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Jason is still surly, ill and suspicious, as any quiet genius might be.
[ترجمه گوگل]جیسون هنوز هم مثل هر نابغه ی ساکتی بداخلاق، بیمار و مشکوک است [ترجمه ترگمان]جیسون هنوز عبوس، بد و مشکوک است، چون هر نابغه ساکت ممکن است باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• male first name; family name; (greek mythology) legendary leader of argonauts known for his successful quest of the golden fleece
پیشنهاد کاربران
jason / ˈdʒeɪsən / / ˈdʒeɪsən / اسم خاص مذکر، افسانه یونان جیسون