• : تعریف: abbreviation of "January," the first month of the Gregorian calendar year, having thirty-one days.
جمله های نمونه
1. Jan has a vocation for teaching.
[ترجمه وحید] جین برای تدریس احساس وظیفه می کند.
|
[ترجمه گوگل]جان حرفه تدریس دارد [ترجمه ترگمان]جان شغلی برای تدریس دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was just talking to Jan, when Dave cut in .
[ترجمه گوگل]تازه داشتم با جان صحبت می کردم که دیو وارد شد [ترجمه ترگمان]داشتم با جان حرف می زدم که دیو وارد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I told my mother I wanted to marry Jan but she didn't approve.
[ترجمه وحید] به مادرم گفتم که می خواهم با جین ازدواج کنم اما او قبول نکرد.
|
[ترجمه گوگل]به مادرم گفتم می خواهم با جان ازدواج کنم اما او قبول نکرد [ترجمه ترگمان]به مادرم گفتم که می خواهم با جین ازدواج کنم اما او موافق نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The long climb left Jan feeling breathless.
[ترجمه وحید] صعود طولانی مدت ، نفس یان را گرفت.
|
[ترجمه گوگل]صعود طولانی باعث شد جان احساس نفس نفس زدن نداشته باشد [ترجمه ترگمان]از این صعود طولانی جان به نفس نفس افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I have no sympathy for Jan, it's all her own fault.
[ترجمه وحید] هیچ همدردی ای با جان ندارم، این تماماً خطای خود اوست.
|
[ترجمه گوگل]من با جان دلسوزی ندارم، همش تقصیر خودشه [ترجمه ترگمان]من هیچ علاقه ای به جین ندارم همه اش تقصیر خودش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Who's the girl standing behind Jan?
[ترجمه وحید] آن دختر پشت سر یان کیست؟
|
[ترجمه گوگل]دختری که پشت جان ایستاده کیست؟ [ترجمه ترگمان]این دختر که پشت سر جان ایستاده کیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The loan enabled Jan to buy the house.
[ترجمه گوگل]وام به جان این امکان را داد که خانه را بخرد [ترجمه ترگمان]این وام جان را قادر ساخت تا خانه را بخرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Jan was surprisingly matter-of-fact about her divorce.
[ترجمه وحید] یان به طرز تعجب آوری درباره طلاقش بی تفاوت بود.
|
[ترجمه گوگل]جان به طرز شگفت انگیزی در مورد طلاقش موضوعیت داشت [ترجمه ترگمان]جان به طرز شگفت انگیزی در مورد طلاق او مهم بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Jan slammed her fist on the desk in anger.
[ترجمه گوگل]جان مشتش را با عصبانیت روی میز کوبید [ترجمه ترگمان]جان با عصبانیت مشتش را روی میز کوبید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Jan was convicted of possessing an offensive weapon .
[ترجمه گوگل]جان به داشتن سلاح تهاجمی محکوم شد [ترجمه ترگمان]جان به داشتن سلاح تهاجمی متهم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There was a knock at the door. Now Jan knew her mother had promised to visit, so she assumed it was her.
[ترجمه وحید] کسی بر در می کوبید. از آنجا که ژان می دانست مادرش قول داده بود برای مقالات بیاید، فکر کرد که اوست.
|
[ترجمه گوگل]یکی در زد حالا جان میدانست که مادرش قول ملاقات داده بود، بنابراین تصور کرد که او خودش است [ترجمه ترگمان]ضربه ای به در نواخته شد حالا جین می دونست که مادرش وعده ملاقات داده، پس فکر می کنه که خودش بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He decided to help Jan as he felt sorry for her.
[ترجمه وحید] او از آنجا که برای جین ناراحت بود، تصمیم گرفت به او کمک کند.
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت به جان کمک کند زیرا برای او متاسف بود [ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت به جان کمک کند، همان طور که دلش برای او می سوخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I hope Jan gets that professorship she's in for.
[ترجمه گوگل]امیدوارم جان به آن مقام استادی برسد [ترجمه ترگمان]امیدوارم که جان این مقام استادی را که به دنبالش است بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We haven't heard anything of Jan for months.
[ترجمه گوگل]ماه هاست از جان چیزی نشنیده ایم [ترجمه ترگمان]ماه ها بود که چیزی از جان نشنیده بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Kevin's been chasing after Jan for months.
[ترجمه وحید] کوین برای چند ماه جین را تعقیب می کرده است.
|
[ترجمه گوگل]کوین ماه هاست که دنبال جان است [ترجمه ترگمان]کوین به مدت چند ماه بدنبال جان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• male first name (form of john); female first name (form of janet) jan. is a written abbreviation for `january'. first month of the gregorian calendar