jammy


معنی: خوش شانس

جمله های نمونه

1. She left jammy fingermarks on the tablecloth.
[ترجمه مریم عبدی] روی رومیزی اثر انگشت مربایی گذاشت.
|
[ترجمه مریم عبدی] او اثر انگشت مربایی روی رو میز ی گذاشت.
|
[ترجمه گوگل]روی سفره رد انگشت های پارگی باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان] یه مشت کرم از روی رومیزی جا گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't wipe your jammy fingers on the table-cloth.
[ترجمه مریم عبدی] انگشت های مربایی ات رو روی رومیزی پاک نکن.
|
[ترجمه گوگل]انگشتان چسبناک خود را روی میز پاک نکنید
[ترجمه ترگمان]jammy رو از روی رومیزی پاک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was a jammy assignment - more of a holiday really.
[ترجمه گوگل]این یک تکلیف پیچیده بود - واقعاً بیشتر یک تعطیلات بود
[ترجمه ترگمان]این یک تکلیف جدید بود - بیش از یک روز تعطیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That jammy bugger Steve has got out of the washing up again.
[ترجمه مریم عبدی] استیو مردکه خوش شانس باز از رخت شستن دررفت.
|
[ترجمه گوگل]آن جمی گیر استیو دوباره از شستن بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]این jammy bugger (استیو Steve)دوباره از رخت شویی خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cabernet Sauvignon: A massive jammy concentration of fruit.
[ترجمه گوگل]Cabernet Sauvignon: غلظت مربای عظیمی از میوه
[ترجمه ترگمان]Cabernet Sauvignon: غلظت زیاد jammy میوه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The jammy devil won £1000.
[ترجمه گوگل]شیطان جامی 1000 پوند برد
[ترجمه ترگمان]شیطان jammy ۱۰۰۰ یورو برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Typical cherry, jammy aroma and flavour of the Gamay grape.
[ترجمه گوگل]گیلاس معمولی، عطر مربا و طعم انگور گامای
[ترجمه ترگمان]بوی خاص گیلاس و بوی عطر و بوی انگور فرنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Being Mayor for London's Olympic summer was, as he has acknowledged, "jammy".
[ترجمه گوگل]شهردار شدن در تابستان المپیک لندن، همانطور که او اذعان کرده است، "جامه" بود
[ترجمه ترگمان]شهردار بودن در تابستان المپیک لندن، همانطور که او تصدیق کرد، \"jammy\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A complex nose predominated by jammy, black berried fruit mixed with fine, spicy notes.
[ترجمه گوگل]بینی پیچیده ای که غالب آن میوه های مربا و توت سیاه و مخلوط با نت های ظریف و تند است
[ترجمه ترگمان]یک بینی پیچیده که توسط jammy، میوه berried سیاه با نکات تند و تند، predominated داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I didn't every day think: You jammy little sod, coming of an age in a golden era when higher education is free to all.
[ترجمه گوگل]من هر روز به این فکر نمی‌کردم که: شما به دوران طلایی رسیده‌اید که تحصیلات عالی برای همه رایگان است
[ترجمه ترگمان]من هر روز فکر می کردم: تو sod کوچولو هستی، و در دوران طلایی رو به رو شدی، وقتی که آموزش عالی برای همه آزاد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The crew of the Jammy Dodger survives!
[ترجمه گوگل]خدمه جیمی داجر زنده می مانند!
[ترجمه ترگمان]! \"کارکنان\" داجر \"زنده موند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jammy Chai emphasizes on the fineness of natural fermentation.
[ترجمه گوگل]جامی چای بر ظرافت تخمیر طبیعی تاکید دارد
[ترجمه ترگمان]Jammy چای بر روی fineness تخمیر طبیعی تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cook gently, uncovered, until the pumpkin is soft and just beginning to look slightly jammy.
[ترجمه گوگل]به آرامی و بدون درپوش بپزید تا کدو حلوایی نرم شود و کمی مربا به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]با ملایمت کوک کشف کرد تا این که the نرم و تازه شروع به نگاه کردن به jammy کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mas Martinet is one winery to look out for, with a Grenache that on the nose is rich, with ripe, dark cherry and jammy notes.
[ترجمه گوگل]Mas Martinet یکی از کارخانه‌های شراب‌سازی است که باید به آن توجه کنید، با گرناش که روی بینی آن غنی است، با نت‌های رسیده، گیلاس تیره و مربا
[ترجمه ترگمان]آقا martinet یکی از winery است که به دنبال آن است، با a که بر روی بینی، با یک گیلاس کوچک و گیلاس و jammy رسیده، ثروتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوش شانس (صفت)
lucky, fortunate, jammy

انگلیسی به انگلیسی

• filled with jam, covered with jam; similar to jam; (british slang) lucky; easy
something that is jammy is dirty and sticky because it is covered with jam; an informal word.
if you say that a person or something that a person does is jammy, you mean that they are very lucky because something good has happened by chance; an informal word.

پیشنهاد کاربران

This slang term is used to describe someone who is extremely lucky or fortunate. It is often used in a light - hearted or playful manner.
توصیف کسی که بسیار خوش شانس یا خوش اقبال است. اغلب به شیوه ای خودمانی یا شوخ طبعانه.
...
[مشاهده متن کامل]

بهترین و عامیانه ترین ترجمه؛ خر شانس ( برگرفته از آقای پوریا )
“He always seems to win at poker. He’s so jammy!”
A friend might say, “You’re so jammy. You found a $20 bill on the sidewalk. ”
In a conversation about someone’s good luck, someone might exclaim, “You’re jammy as hell!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-lucky/
تفنگ ( محاوره ای )
پیژامه
خوش شانس/خرشانس، خیلی آسون، مربایی

بپرس