[ترجمه گوگل] تکه های شیشه شکسته دارای لبه های دندانه دار بودند [ترجمه ترگمان] تکه های شیشه شکسته لبه های مضرس آن ها را به هم زده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: rough in texture or quality; uneven or grating. • مترادف: rough • مشابه: coarse, grating, ragged, scraggy, uneven
[ترجمه گوگل] یک فایل ناهموار [ترجمه ترگمان] یه فایل دندانه داری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a jagged rock
صخره ی پر تیز گوشه
2. the jagged edge of a saw
لبه ی تیز و گوشه دار اره
3. Being reckless, Rudy didn't watch out for the jagged steel.
[ترجمه ارسام] رودی بی احتیاطی کرد و حواسش به میله تیز نبود
|
[ترجمه گوگل]رودی از آنجایی که بی پروا بود، مراقب فولاد ناهموار نبود [ترجمه ترگمان]رودی در حالی که با احتیاط سرش را تکان می داد گفت: - تو خیلی بی reckless [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's an enormous job to smooth the jagged edge of a fence.
[ترجمه گوگل]صاف کردن لبه دندانه دار یک حصار کار بسیار بزرگی است [ترجمه ترگمان]این کار خیلی بزرگی است تا حاشیه ناهموار یک حصار را صاف کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Leslie's hair was so jagged it was scarcely possible to tell that it had just been cut.
[ترجمه گوگل]موهای لزلی به قدری دندانه دار بود که به سختی می شد تشخیص داد که تازه کوتاه شده است [ترجمه ترگمان]موهای Leslie چنان ناهموار بود که نمی شد تشخیص داد که تازه کنده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tall jagged rocks jutted out over the beach.
[ترجمه گوگل]صخره های دندانه دار بلند از بالای ساحل بیرون زده اند [ترجمه ترگمان]صخره های نوک تیز بلند از کنار ساحل بیرون زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The missile had torn a jagged hole in the side of the ship.
[ترجمه گوگل]موشک یک سوراخ دندانه دار در کناره کشتی ایجاد کرده بود [ترجمه ترگمان]موشک سوراخی ناهموار در کنار کشتی ایجاد کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The stark jagged rocks were silhouetted against the sky.
[ترجمه گوگل]صخرههای دندانهدار در برابر آسمان نقش بسته بودند [ترجمه ترگمان]سایه های ناهموار و خشن در برابر آسمان دیده می شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He lifted his T-shirt to expose a jagged scar across his chest.
[ترجمه گوگل]تی شرتش را بلند کرد تا جای زخمی بر روی سینه اش نمایان شود [ترجمه ترگمان]تی شرتش را بالا آورد تا جای زخم روی سینه اش را آشکار کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wind and water slowly wore down the mountain's jagged edges.
[ترجمه گوگل]باد و آب آرام آرام لبه های ناهموار کوه را از بین می برد [ترجمه ترگمان]باد و آب به آرامی از لبه های مضرس کوه پایین می امد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A jagged scar runs through his lower lip.
[ترجمه گوگل]یک زخم دندانه دار از لب پایین او می گذرد [ترجمه ترگمان]جای زخم دندانه داری از لب پایینش گذشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We picked our way carefully over the jagged rocks.
[ترجمه گوگل]راهمان را با احتیاط از روی سنگ های دندانه دار انتخاب کردیم [ترجمه ترگمان]با احتیاط از روی صخره های ناهموار راه افتادیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Along its jagged shores broke the waves of a worldwide ocean, Panthalassa.
[ترجمه گوگل]در امتداد سواحل دندانه دار آن، امواج اقیانوسی جهانی به نام پانتالاسا را شکست [ترجمه ترگمان]در امتداد ساحل ناهموار آن، امواج اقیانوس جهان را درهم می شکست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Her jagged monologue is spoken to an unseen visitor, and it tells the story of her courtship.
[ترجمه گوگل]مونولوگ دندانه دار او برای یک بازدید کننده نادیده صحبت می شود و داستان خواستگاری او را روایت می کند [ترجمه ترگمان]monologue jagged او با یک مهمان نادیدنی حرف می زند، و داستان دوران نامزدی او را حکایت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Her imagination jagged with tumbling violent images of what he might do to her.
[ترجمه گوگل]تخیل او با تصاویر خشونت آمیز غوطه ور از کارهایی که ممکن است با او انجام دهد، تند و تیز بود [ترجمه ترگمان]تصورات او با تصاویری شدید از آنچه می توانست با او انجام دهد ناهموار بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. They have just about sailed between the twin jagged rocks of Maastricht and recession.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً بین صخرههای دندانهدار دوقلو ماستریخت و رکود حرکت کردهاند [ترجمه ترگمان]آن ها تنها در مورد سفر دریایی بین دو صخره های دندانه دار ماستریخت و رکود اقتصادی صحبت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She was about to be impaled on jagged strips of metal.
[ترجمه گوگل]نزدیک بود او را روی نوارهای دندانه دار فلزی بکوبند [ترجمه ترگمان]او قصد داشت که به صورت نوارهای ناهموار از فلز مصون بماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• having serrated edges, sharply notched, toothed something that is jagged has a rough, uneven shape with lots of sharp points.
پیشنهاد کاربران
jagged ( adj ) ( dʒ�ɡəd ) =with rough, pointed, often sharp edges, e. g. jagged rocks.
ناهموار، دندانه دار
در حرف زدن با نیش و کنایه گفتن
having a sharp ناهموار
دارای لبه ناصاف، دندانه دار و تیز toothed, notched, indentured with a sharply uneven edge, surface , outline or quality A leave can have a jagged edges.
A small screen hung over his head. On the screen a bright jagged line was continually being written. The writing was accompanied by a nervous electronic beeping. the behavior of his heart was on display.
خاردار، دندانه دار، تیز و ناهموار شده، ارّه مانند، اره ای. هر چیز تیز و دندانه دار که ناهموار هم باشد، مثلا لبه شیشه یا آهنی که تیز و ناصاف و بَّرنده باشد