jury box

/ˈdʒʊriˈbɑːks//ˈdʒʊəribɒks/

جایگاه ویژه هیئت منصفه یاهیئت دادرسان

جمله های نمونه

1. He walked slowly toward the end of the jury box furthest from the judge.
[ترجمه گوگل]او به آرامی به سمت انتهای جعبه هیئت منصفه دورتر از قاضی رفت
[ترجمه ترگمان]او به آرامی به طرف انتهای جایگاه هیئت منصفه رفت تا از قاضی دور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His eyes rarely left the jury box except occasionally to peer down at his notes.
[ترجمه گوگل]چشم‌های او به ندرت از جعبه هیئت منصفه خارج می‌شد، مگر گاهی اوقات برای اینکه به یادداشت‌هایش نگاه کند
[ترجمه ترگمان]به ندرت به جایگاه هیئت منصفه نگاه می کرد، به جز مواقعی که به یادداشت های خود نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Reporters and court personnel occupied the jury box.
[ترجمه گوگل]خبرنگاران و پرسنل دادگاه جعبه هیئت منصفه را اشغال کردند
[ترجمه ترگمان]گزارشگران و کارکنان دادگاه رای هیات منصفه را اشغال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The jury box is set off by a walnut rail and descending baubles, round spheres of beautifully grained wood.
[ترجمه گوگل]جعبه هیئت منصفه با یک ریل گردویی و بابل‌های نزولی، کره‌های گرد از چوب دانه‌بندی زیبا به راه می‌افتد
[ترجمه ترگمان]جعبه داوران به وسیله یک ریل چوب گردو و spheres از چوب grained که به سمت پایین سرازیر می شوند قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He approached the rail of the jury box.
[ترجمه گوگل]او به ریل جعبه هیئت منصفه نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]به نرده لژ هیئت منصفه نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alice was sitting by the jury box .
[ترجمه گوگل]آلیس کنار جعبه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه ترگمان]آلیس کنار جایگاه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alice was sitting by jury box.
[ترجمه گوگل]آلیس کنار جعبه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه ترگمان]آلیس کنار جایگاه هیئت منصفه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When we go into a jury box and see the criminal, we behold only the act; we have no cognizance of the thought which prompted it.
[ترجمه گوگل]وقتی به جعبه هیئت منصفه می رویم و مجرم را می بینیم، فقط عمل را می بینیم ما هیچ شناختی از فکری که آن را برانگیخته است نداریم
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد یک لژ هیات منصفه شدیم و جنایت را مشاهده می کنیم، ما فقط نمایش را می بینیم؛ ما هیچ یک از این اندیشه را درک نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The judge leaned forward to tell Menzies that he could be seated and then turned slowly towards the Jury box.
[ترجمه گوگل]قاضی به جلو خم شد تا به منزیس بگوید که می تواند بنشیند و سپس به آرامی به سمت جعبه هیئت منصفه چرخید
[ترجمه ترگمان]قاضی خم شد تا به Menzies بگوید که او می تواند بنشیند و بعد آهسته به سوی لژ هیئت منصفه برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The jurors filed into court one by one and took their places in the jury box.
[ترجمه گوگل]اعضای هیئت منصفه یکی یکی وارد دادگاه شدند و جای خود را در صندوق منصفه گرفتند
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه دادگاه را یکی پس از دیگری به دادگاه کشاندند و در جایگاه هیات منصفه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'd never been in a courtroom before. But now I have first hand experience with not just the waiting room but the panel selection - and even sitting in the jury box.
[ترجمه گوگل]من قبلاً هرگز در دادگاه نرفته بودم اما اکنون من تجربه دست اولی را نه تنها در اتاق انتظار، بلکه با انتخاب پنل - و حتی نشستن در جعبه هیئت منصفه دارم
[ترجمه ترگمان]من قبلا در دادگاه حضور نداشتم اما حالا اولین تجربه دست اول را در اتاق انتظار دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He has had more social and educational advantages than any one of you in the jury box.
[ترجمه گوگل]او بیش از هر یک از شما در هیئت منصفه مزایای اجتماعی و آموزشی داشته است
[ترجمه ترگمان]او مزایای اجتماعی و آموزشی بیشتری نسبت به هر کدام از شما در صندوق اعضای هیات منصفه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• area in a courtroom where the jury sits
the jury box is the place in a court where the jury sits.

پیشنهاد کاربران

بپرس