معنی: عاج، رنگ عاج، دندان فیل، عاجیمعانی دیگر: (رنگ) عاجی، کرم، سپید مایل به زرد، از عاج، (جمع - عامیانه) هر چیز عاج سان: دندان، تاس (نرد)، (بیلیارد و غیره) توپ، گوی، پیلسته، دندان پیل، پیل دندان، دن تین، عاج دندان (به هر شکل)، (جمع) عاج مانند، شی ساخته شده از عاج
• (1)تعریف: the hard, white, toothlike substance that forms the tusks of elephants and other animals.
• (2)تعریف: an article such as a carving that is made of this or a similar substance.
• (3)تعریف: an elephant tusk.
• (4)تعریف: a pale yellowish white color.
• (5)تعریف: (informal; often pl.) something made of or resembling ivory, such as piano keys, dice, or a set of human teeth.
صفت ( adjective )
• (1)تعریف: composed or made of ivory.
- an ivory inlay
[ترجمه گوگل] منبت عاج [ترجمه ترگمان] یک inlay که از عاج بود، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: of or pertaining to the color ivory.
جمله های نمونه
1. ivory white
سپید عاجی
2. an ivory box
جعبه ی (ساخته شده از) عاج
3. he inlays the table with ivory
او با عاج میز را خاتم کاری می کند.
4. My shirt is more ivory colour than white.
[ترجمه نیما] رنگ پیراهن من عاجی هست تا سفید
|
[ترجمه علیرضا] رنگ پیراهن من عاجی تر است تا سفید
|
[ترجمه گوگل]رنگ پیراهن من بیشتر عاج است تا سفید [ترجمه ترگمان]پیراهن من از رنگ عاج بیشتر است تا سفید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They don't really, in their ivory towers, understand how pernicious drug crime is.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً در برجهای عاج خود نمیدانند که جنایت مواد مخدر چقدر خطرناک است [ترجمه ترگمان]آن ها واقعا، در برج های عاج شان، درک می کنند که جنایت تا چه حد خطرناک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The beads were carved from solid ivory.
[ترجمه گوگل]مهره ها از عاج جامد حک شده بودند [ترجمه ترگمان]مهره ها از عاج محکم تراشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He showed him how to blow into the ivory mouthpiece.
[ترجمه گوگل]او به او نشان داد که چگونه در دهانه عاج دمد [ترجمه ترگمان]به او نشان داد که چگونه دهن عاج را منفجر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The EU is demanding an end to the ivory trade.
[ترجمه گوگل]اتحادیه اروپا خواستار پایان دادن به تجارت عاج است [ترجمه ترگمان]اتحادیه اروپا خواستار پایان دادن به تجارت عاج است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The ivory gull often follows polar bears to feed on the remains of seal kills.
[ترجمه گوگل]مرغ عاج اغلب خرس های قطبی را دنبال می کند تا از بقایای کشتار فوک ها تغذیه کند [ترجمه ترگمان]مرغ دریایی عاج اغلب به دنبال خرس های قطبی است که از بقایای of تغذیه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The export of ivory is now strictly controlled.
[ترجمه گوگل]اکنون صادرات عاج به شدت کنترل می شود [ترجمه ترگمان]اکنون صادرات عاج به شدت تحت کنترل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is no legal market for African ivory, which is good news for the elephants.
[ترجمه گوگل]هیچ بازار قانونی برای عاج آفریقایی وجود ندارد که خبر خوبی برای فیل ها است [ترجمه ترگمان]هیچ بازار قانونی برای عاج آفریقا وجود ندارد که خبر خوبی برای فیل ها است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Elephants used to be hunted for the ivory from their tusks.
[ترجمه گوگل]فیل ها را برای گرفتن عاج از عاج شکار می کردند [ترجمه ترگمان]فیل ها به خاطر عاج شان از tusks شکار می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Academics sitting in ivory towers have no understanding of what is important for ordinary people.
[ترجمه گوگل]دانشگاهیان که در برج های عاج نشسته اند هیچ درک درستی از آنچه برای مردم عادی مهم است ندارند [ترجمه ترگمان]آکادمیک که در برج های عاج نشسته اند هیچ درکی از آنچه برای مردم عادی اهمیت دارد ندارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My grandmother has some jewelry made of ivory.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من جواهراتی از عاج دارد [ترجمه ترگمان]مادربزرگم مقداری جواهر از عاج دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The Ivory Coast became the world's leading cocoa producer.
[ترجمه گوگل]ساحل عاج بزرگترین تولید کننده کاکائو در جهان شد [ترجمه ترگمان]ساحل عاج بزرگ ترین تولید کننده کاکائو شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عاج (اسم)
ivory, tusk
رنگ عاج (اسم)
ivory
دندان فیل (اسم)
ivory
عاجی (صفت)
ivory, made of ivory
انگلیسی به انگلیسی
• hard white substance which makes up the tusks of elephants and other animals; something made from ivory; elephant tusk; yellowish white color; tooth (slang) of or like ivory, made of ivory; creamy white ivory is the substance which forms the tusks of elephants. it is valuable, and is often used to make ornaments.
پیشنهاد کاربران
1. عاج 2. عاجی 3. شیری ( رنگ ) . استخوانی مثال: imitation ivory عاج بدلی و مصنوعی they pressed for a ban on the ivory trade آنها برای ممنوعیت تجارت و خرید و فروش عاج ازدحام کردند.
Ivory is what a tusk is made of. So an elephant has tusks, they are made of ivory.
رنگ عاجی
رنگ کرمی ( عاج فیلی ) استخوانی
Noun - countable - informal : کلید پیانو
✔️ ( رنگ ) عاجی In the centre of the hall stood a colossal wooden statue, decorated in ivory and gold
شیری ، سفید مایل به زرد
Ivory : ماده ای که دندان یا عاج از آن ساخته میشود. درواقع tusk از جنس ivory است. اما گاهی به جای ivory tusk از ivory استفاده میشود که مجاز از عاج یا دندان بزرگ است. Tusk : عاج، دندان بزرگ