🔸 معادل فارسی:
تصمیم گرفته شد / قطعی شد / تمام شد / حل وفصل شد
در زبان محاوره ای:
تمومه، قطعی شد، دیگه حرفی نیست، تصمیم نهایی گرفته شد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( تصمیم گیری – قطعی ) :
بیان اینکه موضوعی به طور نهایی تصمیم گیری یا توافق شده
مثال: We’re going to Paris next month—it’s settled.
ماه بعد می ریم پاریس—دیگه قطعی شد.
2. ( حل وفصل – رسمی ) :
برای اعلام اینکه اختلاف یا مسئله ای حل شده و نیازی به بحث بیشتر نیست
مثال: The dispute is settled.
اختلاف حل وفصل شد.
3. ( تأییدی – محاوره ای ) :
برای پایان دادن به بحث یا تأکید بر توافق
مثال: You take the window seat, I’ll take the aisle. It’s settled.
تو کنار پنجره بشین، من کنار راهرو—تمومه دیگه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
it’s decided – it’s resolved – done deal – case closed – that’s final – all set
تصمیم گرفته شد / قطعی شد / تمام شد / حل وفصل شد
در زبان محاوره ای:
تمومه، قطعی شد، دیگه حرفی نیست، تصمیم نهایی گرفته شد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( تصمیم گیری – قطعی ) :
بیان اینکه موضوعی به طور نهایی تصمیم گیری یا توافق شده
مثال: We’re going to Paris next month—it’s settled.
ماه بعد می ریم پاریس—دیگه قطعی شد.
2. ( حل وفصل – رسمی ) :
برای اعلام اینکه اختلاف یا مسئله ای حل شده و نیازی به بحث بیشتر نیست
مثال: The dispute is settled.
اختلاف حل وفصل شد.
3. ( تأییدی – محاوره ای ) :
برای پایان دادن به بحث یا تأکید بر توافق
مثال: You take the window seat, I’ll take the aisle. It’s settled.
تو کنار پنجره بشین، من کنار راهرو—تمومه دیگه.
________________________________________
🔸 مترادف ها: