iterate

/ˈɪtəreɪt//ˈɪtəreɪt/

معنی: تکرار کردن، باز گو کردن، دوباره گفتن
معانی دیگر: (مرتبا) گفتن، (مکرر) انجام دادن، بارستن (reiterate هم می گویند)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: iterates, iterating, iterated
مشتقات: iteration (n.)
• : تعریف: to say or do again or repeatedly; reiterate.
مشابه: echo, reiterate, repeat

- There is no need to keep iterating the instructions; we know what to do.
[ترجمه گوگل] نیازی به تکرار دستورالعمل ها نیست ما میدانیم چه کنیم
[ترجمه ترگمان] لازم نیست دستورالعمل را حفظ کنیم؛ ما می دانیم چکار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Mackenzie's technique uses a variant of Michael Barnsley's iterated function system, called a fractal interpolation function.
[ترجمه گوگل]تکنیک مکنزی از گونه‌ای از سیستم تابع تکراری مایکل بارنزلی استفاده می‌کند که تابع درون یابی فراکتال نامیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]تکنیک مکنزی از متغیری از تابع تکرار شونده مایکل Barnsley استفاده می کند که تابع interpolation مقطعی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the other hand, feedback networks must iterate over many cycles until the system stabilizes.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، شبکه‌های بازخورد باید در چرخه‌های زیادی تکرار شوند تا زمانی که سیستم تثبیت شود
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، شبکه های بازخورد باید در طول چرخه های زیاد تکرار شوند تا اینکه سیستم تثبیت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The iterated game is simply the ordinary game repeated an indefinite number of times with the same players.
[ترجمه گوگل]بازی تکراری به سادگی یک بازی معمولی است که تعداد نامحدودی با بازیکنان مشابه تکرار می شود
[ترجمه ترگمان]بازی تکرار تنها یک بازی معمولی است که چندین بار با بازیکنان مشابه تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He iterated his viewpoint.
[ترجمه گوگل]او دیدگاه خود را تکرار کرد
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه خود را تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was no evidence for an additional transmissible multifactorial component since H always went to zero when iterating all parameters.
[ترجمه گوگل]هیچ مدرکی برای یک جزء چند عاملی قابل انتقال اضافی وجود نداشت زیرا H همیشه هنگام تکرار همه پارامترها به صفر می‌رفت
[ترجمه ترگمان]هیچ مدرکی برای یک مولفه چند عاملی اضافی وجود نداشت چون H همیشه وقتی همه پارامترها را مشخص می کرد به صفر می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Iterators iterate through the container in the order defined by the comparison object.
[ترجمه گوگل]تکرار کننده ها از طریق ظرف به ترتیبی که توسط شی مقایسه تعریف شده است، تکرار می شوند
[ترجمه ترگمان]iterators از طریق کانتینر به ترتیب تعریف شده توسط شی مقایسه تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Iterators iterate through the container in an arbitrary order, that can change as elements are inserted.
[ترجمه گوگل]تکرار کننده ها از طریق کانتینر به ترتیب دلخواه تکرار می شوند، که می تواند با درج عناصر تغییر کند
[ترجمه ترگمان]iterators از طریق کانتینر به یک ترتیب دل خواه تکرار می شود که می تواند به صورت ورود عناصر تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In reality, it's a computer-sciencey way to iterate over things by calling the same method from itself (always carefully ensuring you have an exit condition).
[ترجمه گوگل]در واقع، این یک روش علم کامپیوتر برای تکرار روی چیزها با فراخوانی همان روش از خود است (همیشه با دقت از داشتن شرایط خروج اطمینان حاصل کنید)
[ترجمه ترگمان]در واقع، یک روش کامپیوتری - sciencey برای تکرار کارها با فراخوانی همان روش از خود (همیشه با دقت مطمئن شوید که شرایط خروجی دارید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Listing 5 shows how to iterate over all the pixels in src and construct the pixels in dest.
[ترجمه گوگل]فهرست 5 نشان می دهد که چگونه می توان روی تمام پیکسل ها در src تکرار کرد و پیکسل ها را در dest ساخت
[ترجمه ترگمان]لیست ۵ نحوه تکرار تمامی the ها در src و ساخت پیکسل در dest را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If so, it must iterate the entire invocation list.
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، باید کل فهرست فراخوانی را تکرار کند
[ترجمه ترگمان]اگر این طور باشد، باید تمام لیست invocation را هم به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hurry-up, put-out-there, iterate attitude of agile could actually lead to even worse security problems.
[ترجمه گوگل]نگرش تند تند و تندرو چابک در واقع می تواند به مشکلات امنیتی بدتری منجر شود
[ترجمه ترگمان]سرعت بالا و پایین - در آنجا، تکرار رفتار چابک در واقع می تواند منجر به حتی مشکلات امنیتی بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The FOR statement is used to iterate over rows of a defined result set.
[ترجمه گوگل]دستور FOR برای تکرار روی ردیف های یک مجموعه نتیجه تعریف شده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای تکرار بیش از ردیف های یک مجموعه نتیجه تعریف شده، از جمله برای تکرار استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Display a simple variable, iterate over an array or associative array, and display the members of a class.
[ترجمه گوگل]یک متغیر ساده را نمایش دهید، روی یک آرایه یا آرایه انجمنی تکرار کنید و اعضای یک کلاس را نمایش دهید
[ترجمه ترگمان]نمایش یک متغیر ساده، تکرار بیش از یک آرایه یا آرایه های اشتراکی، و نمایش اعضای یک کلاس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You want to iterate through the list, breaking each word into a sorted array of letters, then joining the array again.
[ترجمه گوگل]می خواهید لیست را تکرار کنید، هر کلمه را به یک آرایه مرتب شده از حروف بشکنید، سپس دوباره به آرایه بپیوندید
[ترجمه ترگمان]شما می خواهید در این فهرست کار را تکرار کرده، هر کلمه را در یک ردیف مرتب از حروف بشکنید، سپس دوباره به آرایه متصل شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکرار کردن (فعل)
reiterate, repeat, replicate, reduplicate, rehearse, frequent, iterate, ingeminate, renew

باز گو کردن (فعل)
relate, repeat, iterate, ingeminate

دوباره گفتن (فعل)
repeat, iterate

تخصصی

[کامپیوتر] تکرار کردن .
[ریاضیات] تکرار کردن، بارستن

انگلیسی به انگلیسی

• repeat, say again; repeat over and over, do repeatedly

پیشنهاد کاربران

رِکُنیدن [ر ( تکرار ) ، کن ( بن مضارع کردن ) ، ـیدن ( پسوند مصدر ساز ) ]: فرایندی را، نه لزوما عینا، تکرار کردن ( ممکن مفعول عینا یکسان نباشد )
در کل، برای ساختن مصدرهایی که دارای معنی تکرار، نه لزوما عینا همان عمل قبلی، داشته باشند، رُ به ابتدای بن مصدر ( در اینجا کن ) اضافه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

ریکُنیدن [ری ( تکرار ) ، کن ( بن مضارع کردن ) ، ـیدن ( پسوند مصدرساز ) ]: یه فعل را عینا تکرار کردن ( مفعول دقیقا در هر بار تکرار یکسان/همسان است )
در کل، برای ساختن مصدرهایی که به معنی تکرار همان فرایند قبلی است، ریـ ابتدای بن مصدر ( در اینجا کن ) اضافه می شود.

منابع• https://fa.wiktionary.org/wiki/iterate• https://fa.wiktionary.org/wiki/رکنیدن• https://fa.wiktionary.org/wiki/ریکنیدن
به عنوان مثال
iterating through the array تکرار از طریق آرایه
در برنامه نویسی به معنی آرایه هم میشه
پی چیزی را گرفتن
وفادار ماندن [به نسخه های قبلی یک اثر]
برگشت - بازگشت
پیمایش کردن
تکرار کردن

بپرس