محاوره ای - - - > همش یا همه اش / همه چی
Ex. It was all my fault
همش تقصیر من بود
Ex. It was all a setup!
همه اش یه پاپوش بود!
Ex. It was all mine
همه چی مال خودم بود
همش تقصیر من بود
همه اش یه پاپوش بود!
همه چی مال خودم بود
همه چیز
Ex. It was all so fast.
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد.