مدت زیادی گذشته است.
مدتها گذشته است.
این عبارت صرفا به مفهوم ( عدم ملاقات کسی ) برای مدت طولانی نیست. نشان دهنده این است که زمان قابل توجهی از یک رویداد یا رویداد خاصی گذشته است. می تونیم از این عبارت در موقعیت های مختلفی مانند:
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی بعد از مدت ها با یکی از دوستان یا اعضای خانواده تماس می گیرید.
یا مثلا
I finally finished that report. It's been ages since I started working on it
- بالاخره آن گزارش را تمام کردم. مدت زیادی گذشته است که کار روی آن را شروع کرده ام.
مدتها گذشته است.
این عبارت صرفا به مفهوم ( عدم ملاقات کسی ) برای مدت طولانی نیست. نشان دهنده این است که زمان قابل توجهی از یک رویداد یا رویداد خاصی گذشته است. می تونیم از این عبارت در موقعیت های مختلفی مانند:
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی بعد از مدت ها با یکی از دوستان یا اعضای خانواده تماس می گیرید.
یا مثلا
- بالاخره آن گزارش را تمام کردم. مدت زیادی گذشته است که کار روی آن را شروع کرده ام.
مدتهاست. . .
Ex. It's been ages since we've seen each other
مدتهاست که همدیگر را ندیده ایم.
مدتهاست که همدیگر را ندیده ایم.
خیلی وقته ندیدمت ( یجور سلام احوال پرسی با کسی که خیلی وقته ندیدیش )