it's about time

انگلیسی به انگلیسی

• finally! (used when a certain action takes longer than necessary to be completed)
the time has finally come!, finally

پیشنهاد کاربران

داره دیر میشه.
دیگه وقتشه که . . .
Finally. it's about time
جفتش میشه
بالاخره
. . . . It's time
زمان ان رسیده که. .
زمانش شده است
وقت ان رسیده است
چه عجب!
✅استفاده می شود برای گفتن اینکه شما فکر می کنید کسی باید چیزی رو خیلی زود انجام بده و وقتش رسیده یعنی این زمان درسته و الان وقتشه و الان زمان درستیه. . . !
- ترجمه ی درست معنی انگلیسی - انگلیسی
تقدیم به شما دوستداران زبان خارجه به خصوص انگلیسی🌷🌹🌺💐
وقت تنگه
* وقتی می خوای به کسی بگی که هر چه زودتر انجماش بده
( خودمونی ) بایستی خیلی زودتر از اینا کاری انجام میشد
Websters:👇👇👇
used to say often in an annoyed way that something should have happened sooner.
�Eg: It's about time�you got here. I've been waiting for over an hour!
...
[مشاهده متن کامل]

بایستی خیلی زودتر از اینا میومدی اینجا. یک ساعته که منتظریم
�Eg: “They're getting married. ” “Well, �it's about time!”
��دارن ازدواج میکنن. بایستی خیلی زودتر از اینا ازدواج میکردن

الان وقتشه
وقتشه که انجام بشه
زمانشه که شما یا کسی کاری رو انجام بده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس