isthmus

/ˈɪsməs//ˈɪsməs/

معنی: باریکه، برزخ، تنگه خالی
معانی دیگر: (جغرافی: باریکه زمینی که دو خشکی را به هم وصل می کند) برزخ، باریکه (میان دو دریا)، باریک زمین، (کالبدشناسی - جانورشناسی : باریکه ای از بافت که دو بخش بزرگتر اندام را به هم وصل می کند - مجرای باریک میان دو حفره ی بزرگتر) تنگه، تنگراه، پل راه، برز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: isthmi, isthmuses
مشتقات: isthmoid (adj.)
(1) تعریف: a narrow strip of land connecting two larger land masses and bordered on its long sides by water.

(2) تعریف: a similar connection between bodily parts, organs, or cavities.

جمله های نمونه

1. the isthmus of panama joins north and south america
برزخ پاناما امریکای شمالی را به امریکای جنوبی وصل می کند.

2. the isthmus of the fallopian tubes
تنگراه لوله های فالوپ

3. the isthmus of the thyroid
پل راه غده ی تیروئید

4. He walked on, crossed the isthmus, and passed the entrance to the docks.
[ترجمه گوگل]راه رفت، از تنگه گذشت و از ورودی اسکله گذشت
[ترجمه ترگمان]راه افتاد، از تنگه عبور کرد و از ورودی اسکله عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Picked a catena from the summit to the isthmus on the east side.
[ترجمه گوگل]یک کاتنا از قله تا تنگه در سمت شرق انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]از قله در طرف شرق a را انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An isthmus is defined as a narrow, ribbon-shaped communication between two root canals that contains pulp tissues.
[ترجمه گوگل]ایستموس به عنوان یک ارتباط باریک و نواری شکل بین دو کانال ریشه که حاوی بافت پالپ است تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]یک isthmus به عنوان یک ارتباط باریک و نواری شکل بین دو کانال ریشه تعریف می شود که حاوی بافت پالپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The location and treatment of the canal isthmus may be a prerequisite to successful surgical endodontics.
[ترجمه گوگل]محل و درمان تنگی کانال ممکن است پیش نیاز موفقیت اندودنتیکس جراحی باشد
[ترجمه ترگمان]محل و رفتار کانال مجرای سرریز ممکن است پیش نیاز موفقیت جراحی موفقیت آمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In which part of the world is the Isthmus located?
[ترجمه گوگل]ایستموس در کدام نقطه از جهان قرار دارد؟
[ترجمه ترگمان]در کدام بخش از جهان قرار دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When he crossed the Isthmus of Panama in 15 he discovered how narrow it was. Only 80. 5 km of land separated the Atlantic from the Pacific!
[ترجمه گوگل]هنگامی که در سال 15 از تنگه پاناما گذشت، متوجه شد که چقدر باریک است تنها 80 5 کیلومتر زمین اقیانوس اطلس را از اقیانوس آرام جدا می کرد!
[ترجمه ترگمان]هنگامی که در ۱۵ سالگی از کانال پاناما عبور کرد، کشف کرد که چقدر باریک است فقط ۸۰ سال ۵ کیلومتر زمین اقیانوس اطلس را از اقیانوس آرام جدا می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conclusion: Sagittal reconstruction can completely display the isthmus of vertebral arch and the features of spondylolysis in detail.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: بازسازی ساژیتال می‌تواند ایستموس قوس مهره‌ای و ویژگی‌های اسپوندیلولیز را به طور کامل نشان دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بازسازی sagittal می تواند به طور کامل the قوس و مشخصه های of را به طور کامل نمایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ablation target site was the isthmus between tricuspid valve annulus and inferior vana cava.
[ترجمه گوگل]محل هدف فرسایش تنگه بین حلقه دریچه سه لتی و وانا اجوف تحتانی بود
[ترجمه ترگمان]محل هدف ablation بین دریچه سه لختی تاج و ورید اجوف پایینی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Isthmus in these two carats in the House, the west by the Andaman Sea.
[ترجمه گوگل]ایستموس در این دو قیراط در خانه، در غرب کنار دریای آندامان
[ترجمه ترگمان]با این دو قیراط در خانه و غرب بوسیله دریای آندامان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The north and south of the island are linked by a narrow isthmus.
[ترجمه گوگل]شمال و جنوب جزیره توسط یک تنگه باریک به هم متصل شده اند
[ترجمه ترگمان]شمال و جنوب جزیره توسط یک isthmus باریک به هم متصل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. North America is connected with South America by the Isthmus of Panama.
[ترجمه گوگل]آمریکای شمالی توسط تنگه پاناما به آمریکای جنوبی متصل می شود
[ترجمه ترگمان]آمریکای شمالی با کمک پاناما به آمریکای جنوبی متصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باریکه (اسم)
slip, slice, tab, track, belt, strip, isthmus, berm, listel, slab, stripe

برزخ (اسم)
isthmus, transition, limbo

تنگه خالی (اسم)
isthmus

تخصصی

[عمران و معماری] برزخ - تنگه باریک
[زمین شناسی] تنگه خالی، برزخ، باریکهباریکه ای از خشکی که دو سرزمین اصلی را به یکدیگر مربوط یا دو دریا را از هم جدا نماید . مانند برزخ پاناما میان آمریکای شمالی و جنوبی و برزخ سویز میان دریای مدیترانه و سرخ

انگلیسی به انگلیسی

• narrow strip of land bordered by water on both sides; (anatomy) fauces
an isthmus is a narrow area of land connecting two larger areas; a technical term.

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان دقت کنید که تلفظ درست این کلمه {ایسمِس} می باشد
تنگه ( در آناتومی )

بپرس