issued


معنی: مطبوع

جمله های نمونه

1. he issued a decree
او حکمی صادر کرد.

2. they issued each soldier's ration promptly
جیره ی هر یک از سربازان را بی معطلی دادند.

3. they have issued many books
آنان کتاب های زیادی منتشر کرده اند.

4. a pot from which issued the savor of fish
دیگی که از آن بوی ماهی برمی خاست

5. from the dining room issued the sound of a trumpet
صدای شیپور از اتاق نهارخوری به گوش می رسید.

6. if an edict is issued to arrest all drunks. . .
گر حکم شود که مست گیرند. . .

7. our college's accreditation was issued in 1993
امتیاز تاسیس مدرسه عالی ما در سال 1993 صادر شد.

8. a flood of paper money has been issued
سیلی از اسکناس چاپ شده است.

9. process for their appearance in court has already been issued
ورقه ی احضار آنها به دادگاه قبلا صادر شده است.

10. the rent is due the first of each month and there is no more than a ten-day grace period, i. e. if it is not paid by the tenth, eviction orders will be issued
موعد پرداخت کرایه اول هر ماه است و مهلت تاخیر ده روز بیشتر نیست،یعنی اگر تا دهم ماه پرداخت نشود دستور تخلیه صادر خواهد شد.

مترادف ها

مطبوع (صفت)
good, proper, pleasant, handsome, agreeable, graceful, scrumptious, sweet, exquisite, dainty, lovesome, placable, toothsome, sapid, issued, typed, printed

تخصصی

[حسابداری] صادر شده

انگلیسی به انگلیسی

• distributed, circulated, sent out; announced

پیشنهاد کاربران

منتشر شده
داده شد
داده شده
صادر شد
صادر شده
صادر شد، صادر شده

بپرس