isotonic

/ˌaɪsoʊˈtɒnɪk//ˌaɪsəʊˈtɒnɪk/

معنی: هم توان، همکشش، دارای کشش مساوی، دارای اهنگ مساوی
معانی دیگر: (دارای کشش برابر) هم تنش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: isotonicity (n.)
(1) تعریف: equal in tension.

(2) تعریف: of or showing equal osmotic pressure, esp. salt solutions with an osmotic pressure equal to that of mammal blood.

جمله های نمونه

1. By design, the solute concentration of isotonic saline is the same as that in usual intracellular and extracellular fluid.
[ترجمه گوگل]از نظر طراحی، غلظت املاح سالین ایزوتونیک مشابه مایع معمول درون سلولی و خارج سلولی است
[ترجمه ترگمان]با طراحی، غلظت حل شونده of نمک به همان اندازه که در داخل سلولی سلولی و سلولی خارج سلولی قرار دارد، مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Isotonic Having the same osmotic potential as another solution.
[ترجمه گوگل]ایزوتونیک دارای پتانسیل اسمزی مشابه با محلول دیگر
[ترجمه ترگمان]Isotonic داشتن پتانسیل اسمزی نیز به عنوان راه حل دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mucosal surface was rinsed with ice cold isotonic saline solution.
[ترجمه گوگل]سطح مخاطی با محلول سالین ایزوتونیک سرد یخ شستشو داده شد
[ترجمه ترگمان]سطح mucosal با محلول نمک سرد ice شسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Alternatively, by conditioning in a physiologically isotonic saline solution, it can remain at a constant size.
[ترجمه گوگل]متناوبا، با تهویه در یک محلول نمک فیزیولوژیکی ایزوتونیک، می تواند در اندازه ثابت باقی بماند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، از طریق conditioning در یک محلول از لحاظ فیزیولوژیکی، محلول نمک می تواند در یک اندازه ثابت باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Isotonic contraction was recorded by using vascular smooth muscle strips of rat in vivo.
[ترجمه گوگل]انقباض ایزوتونیک با استفاده از نوارهای عضله صاف عروق موش در داخل بدن ثبت شد
[ترجمه ترگمان]انقباض عروق با استفاده از رشته های ماهیچه صاف عروقی موش در بدن ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The classic isotonic exercise is lifting free weights.
[ترجمه گوگل]ورزش کلاسیک ایزوتونیک بلند کردن وزنه های آزاد است
[ترجمه ترگمان]این تمرین isotonic کلاسیک وزنه ادی را بلند می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ingredients : France isotonic hot spring water, hyaluronic acid, white mulberry extract, cucumber extract, isopropyl palmitate, isopropyl myristate, glycerol etc.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: آب چشمه آب گرم ایزوتونیک فرانسه، اسید هیالورونیک، عصاره توت سفید، عصاره خیار، ایزوپروپیل پالمیتات، ایزوپروپیل میریستات، گلیسرول و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: فرانسه isotonic آب گرم، hyaluronic اسید، عصاره mulberry سفید، عصاره خیار، ایزوپروپیل آمین، ایزوپروپیل آمین، گلیسرول و گلیسرول می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ingredients : France isotonic hot spring water, hyaluronic acid, white mulberry extract, lemon essence, cucumber extract, polyethylene glycol, VE wrapped tablets, acrylic polymers, glycerol etc.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: آب چشمه آب گرم ایزوتونیک فرانسه، اسید هیالورونیک، عصاره توت سفید، جوهر لیمو، عصاره خیار، پلی اتیلن گلیکول، قرص های پیچیده شده VE، پلیمرهای اکریلیک، گلیسرول و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: فرانسه isotonic آب گرم، hyaluronic اسید، عصاره mulberry سفید، عصاره خیار، عصاره خیار، tablets polyethylene، پلیمر VE، گلیسرول و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Koizumi isotonic long as a young lad, it took over his father's sledge - hammer of.
[ترجمه گوگل]Koizumi ایزوتونیک طولانی به عنوان یک پسر جوان، آن را بیش از سورتمه پدرش در زمان - چکش
[ترجمه ترگمان]در این مدت زمانی که یک جوان جوان بود، چکش پدرش را به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ingredients :France isotonic hot spring water, hyaluronic acid, papaya whitening essence, VC, VE, glucoside, stearic acid, plant squalene, palmitic acid, isopropyl, amino acids, peptides etc.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: آب چشمه آب گرم ایزوتونیک فرانسه، اسید هیالورونیک، اسانس سفید کننده پاپایا، VC، VE، گلوکوزید، اسید استئاریک، اسکوالن گیاهی، اسید پالمیتیک، ایزوپروپیل، اسیدهای آمینه، پپتیدها و غیره
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: فرانسه، آب چشمه آب گرم، اسید hyaluronic، جوهر سفید شدن انبه، VC، VE، glucoside، acid، acid، اسید stearic، ایزوپروپیل آمین، اسیده ای آمینه، پپتید و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The AHG itself was also titrated in isotonic saline by a master doubling-dilution technique.
[ترجمه گوگل]خود AHG نیز در سالین ایزوتونیک توسط یک تکنیک دوبرابر رقیق سازی تیتر شد
[ترجمه ترگمان]خود AHG نیز به روش saline توسط یک روش رقیق کنندگی نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is generally acknowledged that the isotonic exercise can result in cardiac dilatation and the isometric exercise can cause myocardial pachynsis.
[ترجمه گوگل]به طور کلی پذیرفته شده است که ورزش ایزوتونیک می تواند منجر به اتساع قلب شود و ورزش ایزومتریک می تواند باعث پاچینیس میوکارد شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی تایید شده است که ورزش isotonic می تواند منجر به dilatation قلبی شود و تمرین فضایی می تواند باعث pachynsis قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sterile solution of sodium chloride that is isotonic to body fluids, used to maintain living tissue temporarily and as a solvent for parenterally administered drugs.
[ترجمه گوگل]محلول استریل کلرید سدیم که برای مایعات بدن ایزوتونیک است، برای حفظ بافت زنده به طور موقت و به عنوان حلال برای داروهای تزریقی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]محلول استریل کلرید سدیم که به مایعات بدن متصل می شود، برای حفظ موقت بافت زنده و حلال داروهای تجویز شده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Litchi sport drinks, which is flesh red isotonic and fit to drink, has been developed.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی ورزشی Litchi که ایزوتونیک قرمز گوشت است و برای نوشیدن مناسب است، تولید شده است
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی های ورزشی Litchi که گوشت قرمز و متناسب با نوشیدنی است توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We say that sea water is isotonic to their cytoplasm.
[ترجمه گوگل]می گوییم آب دریا نسبت به سیتوپلاسم آنها ایزوتونیک است
[ترجمه ترگمان]ما می گوییم که آب دریا isotonic به سیتوپلاسم آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم توان (صفت)
isotonic

هم کشش (صفت)
isotonic

دارای کشش مساوی (صفت)
isotonic

دارای اهنگ مساوی (صفت)
isotonic

تخصصی

[علوم دامی] ایزوتونیک ؛ هم غلظت با معایعات بیولوژیک
[مهندسی گاز] هم کشش، دارای کشش مساوی
[نساجی] ایزوتونیک (محلولهای که دارای فشار اسمزی برابرند)
[ریاضیات] همنوا
[آمار] همنوایی

انگلیسی به انگلیسی

• of a solution which has the same osmotic pressure as another (chemistry, physiology); having equal tones (music)

پیشنهاد کاربران

{پزشکی} ایزوتونیک : محلولی که فشار اسموتیک مشابه مایع خاصی از بدن داشته باشد با آن مایع خاص ایزوتونیک ( به معنای دارای یک تن یکسان ) می باشد.
isotonic ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: هم کشش
تعریف: ویژگی محلولی که فشار اسمزی آن با فشار اسمزی مایعات بدن برابر است
همفشار
انقباض عضلانی هم تنش یا هم جنبش

بپرس