isomorphic


(دارای شکل یا ساختمان مشابه) همدیس، هم شکل، همریخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of different origins but similar in form and appearance, as some biological organisms.

(2) تعریف: of different chemical composition but capable of crystallizing in a form like that of another element or compound; isomorphous.

جمله های نمونه

1. isomorphic graph
گراف همریخت

2. As we have argued elsewhere, this is isomorphic to the multiple - reader, multiple - case design in medical imaging.
[ترجمه گوگل]همانطور که در جاهای دیگر بحث کرده ایم، این طراحی در تصویربرداری پزشکی با طرح چندگانه - خواننده، چندگانه - هم شکل است
[ترجمه ترگمان]همانطور که در جاه ای دیگر استدلال کردیم، این متناظر با طراحی چندگانه، طراحی چند موردی در تصویربرداری پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two graphs are isomorphic if there is a correspondence between their vertex sets that preserves adjacency.
[ترجمه گوگل]اگر بین مجموعه‌های راس آنها مطابقت وجود داشته باشد که مجاورت را حفظ کند، دو نمودار هم شکل هستند
[ترجمه ترگمان]دو گراف متناظر هستند اگر بین مجموعه های آن ها که مجاورت را حفظ می کند یک تناظر وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To show that two graphs are isomorphic one must indicate an isomorphism between them.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن هم شکلی دو نمودار، باید هم شکلی بین آنها را نشان داد
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن این که دو نمودار متناظر هستند باید هم ریختی بین آن ها را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A dual isomorphic Bayesian network model for medium voltage distribution system reliability re - assessment is also proposed.
[ترجمه گوگل]یک مدل شبکه بیزی دو شکلی برای ارزیابی مجدد قابلیت اطمینان سیستم توزیع ولتاژ متوسط ​​نیز پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک مدل شبکه Bayesian isomorphic چندگانه برای قابلیت اطمینان سیستم توزیع ولتاژ متوسط نیز پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Themodel is composed of password, random number and isomorphic puzzle.
[ترجمه گوگل]Themodel از رمز عبور، عدد تصادفی و پازل ایزومورف تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]themodel از رمز عبور، شماره تصادفی و معمای متناظر تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this paper, we prove that the two isomorphic semisimple subalgebras of central simple algebra A are conjugate in A if they satisfy the maximal commutation condition.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، ما ثابت می کنیم که دو جبر نیمه ساده هم شکل جبر ساده مرکزی A در صورتی که شرط کموتاسیون حداکثر را برآورده کنند، در A مزدوج هستند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله ما ثابت می کنیم که دو semisimple متناظر با جبر ساده مرکزی A در A مزدوج هستند اگر شرط تخفیف را برآورده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The existence of petzite and hessite as low-temperature isomorphic modifications indicates that this kind of deposits has been formed in the low temperature and low pressure environment .
[ترجمه گوگل]وجود پتزیت و هسیت به عنوان تغییرات ایزومورف در دمای پایین نشان می دهد که این نوع رسوبات در محیط دمای پایین و فشار کم تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]وجود of و hessite به عنوان تغییرات هم ریختی بدون دما نشان می دهد که این نوع رسوبات در دمای پایین و محیط فشار پایین شکل گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mimetite group minerals are a group of isomorphic series minerals with hexagonal system, which include mimetite, vanadinite and pyromorphite .
[ترجمه گوگل]کانی های گروه میمتیت گروهی از کانی های سری ایزومورف با سیستم شش ضلعی هستند که شامل میمتیت، وانادینیت و پیرومورفیت می باشد
[ترجمه ترگمان]کانی های گروه Mimetite گروهی از مواد معدنی متناظر با سیستم شش ضلعی هستند که شامل mimetite، vanadinite و pyromorphite می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Determining whether two graphs are isomorphic is referred to as the graph isomorphism problem.
[ترجمه گوگل]تعیین اینکه آیا دو نمودار هم شکل هستند یا خیر، به عنوان مسئله ایزومورفیسم گراف یاد می شود
[ترجمه ترگمان]تعیین اینکه آیا دو گراف متناظر هستند به عنوان مساله هم ریختی نمودار نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The algebraic laws thus yield an algebraic semantics for occam that is isomorphic to our chosen denotational semantics.
[ترجمه گوگل]بنابراین، قوانین جبری یک معناشناسی جبری برای occam به دست می‌دهد که با معناشناسی معنایی انتخابی ما هم‌شکل است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه قوانین جبری یک معناشناسی جبری برای occam که متناظر با معناشناسی denotational انتخاب شده ما است، تسلیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We always meet problems that how to construct the isomorphic mapping of two finite dimension linear spaces in teaching.
[ترجمه گوگل]ما همیشه با مشکلاتی مواجه می شویم که چگونه نگاشت ایزومورفیک فضاهای خطی دو بعد محدود را در آموزش بسازیم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه با مشکلاتی مواجه می شویم که چگونه نگاشت متناظر دو بعد متناهی از دو بعد خطی را در آموزش ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The representation theorem stating that every relational system of stacks is isomorphic to a system of finite sequences of elements is proved.
[ترجمه گوگل]قضیه نمایش مبنی بر اینکه هر سیستم رابطه‌ای از پشته‌ها نسبت به سیستمی متشکل از دنباله‌های متناهی عناصر هم‌شکل است، اثبات می‌شود
[ترجمه ترگمان]قضیه نمایش بیان می کند که هر سیستم رابطه ای پشته ها متناظر با یک سیستم توالی متناهی از عناصر ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] یکسان، هم ریخت، همسان، یک ریخت

انگلیسی به انگلیسی

• having the same form or appearance (biology)

پیشنهاد کاربران

بپرس