isometric

/ˌaɪsəˈmetrɪk//ˌaɪsəˈmetrɪk/

معنی: هم اندازه، دارای ذرات ریز متساوی، دارای یک میزان، هممتر
معانی دیگر: رجوع شود به: cubic، (جمع - ورزش) جور فشاری (فشار شدید وارد آوردن به جسم تکان ناپذیر یا به عضلاتی که متقابلا فشار می آورند)، وابسته به جور فشاری، سنگ شناسی دارای ذرات ریز متساوی، هم متر
isometric(al)
دارای یک میزان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having or displaying equal measurements or dimensions.

(2) تعریف: of or pertaining to a crystal system that has three equal axes at right angles to each other.

(3) تعریف: of or pertaining to the contraction or exercise of the muscles by exerting them against fixed objects.
اسم ( noun )
مشتقات: isometrical (adj.), isometrically (adv.)
• : تعریف: (pl.) exercises in which one muscle or part of the body is forcefully exerted against another or against an immovable object or surface, to improve muscle tone without affecting the length of muscle fibers; isometric exercises.

جمله های نمونه

1. Materials and methods:Changes of isometric force were determined on rat renal arteries in myograph.
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها: تغییرات نیروی ایزومتریک بر روی شریان های کلیوی موش صحرایی در مایوگراف تعیین شد
[ترجمه ترگمان]مواد و روش ها: تغییرات نیروی isometric بر روی شریان های کلیوی rat در myograph تعیین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Beamforming in strong jamming based on isometric line array is proposed.
[ترجمه گوگل]شکل دهی پرتو در پارازیت قوی بر اساس آرایه خط ایزومتریک پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]beamforming در jamming قوی مبتنی بر آرایه خطی isometric پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Isometric drawing has been used in home construction by the author, and the good effects were obtained.
[ترجمه گوگل]نگاره ایزومتریک در ساخت خانه توسط نگارنده استفاده شده است و جلوه های خوبی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]طراحی Isometric در ساخت خانه توسط مولف مورد استفاده قرار گرفته است و اثرات خوب بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. D isometric view for total immersion into the ring.
[ترجمه گوگل]نمای ایزومتریک D برای غوطه وری کامل در حلقه
[ترجمه ترگمان]نمای فضایی D برای غوطه وری کامل در حلقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Incidence of myocardial ischemia was lower during isometric exercise than dynamic exercise at similar perceived exertion in patients with CAD.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری میزان بروز ایسکمی میوکارد در طول تمرین ایزومتریک کمتر از ورزش پویا در فعالیت‌های مشابه در بیماران مبتلا به CAD بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Incidence از ایسکمی قلبی در طی ورزش فضایی کم تر از اعمال پویا در عمل مشاهده شده مشابه در بیماران با CAD، کم تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pain or weakness on isometric testing of arm elevation suggests involvement of the supraspinatus .
[ترجمه گوگل]درد یا ضعف در تست ایزومتریک بالا بردن بازو نشان دهنده درگیری سوپراسپیناتوس است
[ترجمه ترگمان]درد و یا ضعف بر روی آزمایش فضایی ارتفاع بازو نشان می دهد که دست داشتن the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A massive 125 map areas, in isometric projection.
[ترجمه گوگل]125 منطقه نقشه عظیم، در طرح ریزی ایزومتریک
[ترجمه ترگمان]یک طرح عظیم ۱۲۵ نقشه، در افکنش (isometric isometric)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Basic CAD drawing competent of isometric piping drawing and simple spare parts.
[ترجمه گوگل]نقشه کشی اولیه CAD با طراحی لوله کشی ایزومتریک و قطعات یدکی ساده
[ترجمه ترگمان]طراحی CAD پایه برای طراحی لوله کشی و قطعات یدکی ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ACG and CPW changes during isometric handgrip test were assessed in 30 normal subjects and 25 patients with positive ECG double two-step test in 13 cases and positive treadmill test in 12 cases.
[ترجمه گوگل]تغییرات ACG و CPW در طول تست ایزومتریک دست گریپ در 30 فرد عادی و 25 بیمار با تست دو مرحله ای ECG مثبت در 13 مورد و تست تردمیل مثبت در 12 مورد بررسی شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات ACG و cpw در طول تست handgrip isometric در ۳۰ سوژه عادی و ۲۵ بیمار با تست دو مرحله ای تست ECG مثبت در ۱۳ مورد و آزمایش تردمیل مثبت در ۱۲ مورد ارزیابی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And the corresponding isometric extension theorem is an immediate consequence.
[ترجمه گوگل]و قضیه بسط ایزومتریک مربوطه یک نتیجه فوری است
[ترجمه ترگمان]و قضیه گسترش فضایی مربوطه یک نتیجه فوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The last group was treated by isometric exercise and Chinese massage manipulation for 6 weeks.
[ترجمه گوگل]گروه آخر به مدت 6 هفته با تمرین ایزومتریک و ماساژ چینی تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]آخرین گروه توسط تمرین فضایی و دستکاری در ماساژ برای ۶ هفته تحت درمان قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A novel isometric mapping method is presented to map high-dimentional data sequentially to low-dimentional space.
[ترجمه گوگل]یک روش نگاشت ایزومتریک جدید برای نگاشت داده های با ابعاد بالا به صورت متوالی به فضای کم بعدی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش نگاشت (isometric)جدید برای نگاشت داده های high به شکل پی درپی به فضای کم - ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The computer generates isometric drawings and prints out bill of materials.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر نقشه های ایزومتریک تولید می کند و صورتحساب مواد را چاپ می کند
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر تصاویر فضایی را ایجاد کرده و لایحه مواد را چاپ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods Measurement of isometric force of rabbit thoracic aorta rings was performed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها اندازه‌گیری نیروی ایزومتریک حلقه‌های آئورت سینه‌ای خرگوش انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش های اندازه گیری نیروی isometric در aorta قفسه سینه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Isometric drawing is much simpler than perspective drawing.
[ترجمه گوگل]طراحی ایزومتریک بسیار ساده تر از ترسیم پرسپکتیو است
[ترجمه ترگمان]نقاشی Isometric بسیار ساده تر از نقاشی پرسپکتیو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم اندازه (صفت)
symmetric, symmetrical, equal, isometric, isodiametric

دارای ذرات ریز متساوی (صفت)
isometric

دارای یک میزان (صفت)
isometric

هممتر (صفت)
isometric

تخصصی

[عمران و معماری] ایزومتریک
[برق و الکترونیک] هم قیاس
[زمین شناسی] دارای یک میزان، هم اندازه.ب) در سنگ شناسی دارای ذرات ریز مساوی ج) در ترمودینامیک خطی که تغییرات فشار و درجه حرارت را نسبت به حجم ثابت نشان می دهد.
[ریاضیات] هم مقیاس، ایزومتریک، همانمتری

انگلیسی به انگلیسی

• equal in measure, having equal dimensions
isometrics or isometric exercises are exercises in which you make your muscles work against each other or against something else, for example by pressing your hands together.

پیشنهاد کاربران

( صفت ) : 1. هم اندازه: شامل اندازه مساوی 2. مربوط به انقباض عضلانی که در آن، کشش با کوتاه شدن بسیار کم فیبرهای عضلانی رخ می دهد. 3. جور فشار: مربوط به تمریناتی که در آن، عضلات تحت کشش قرار می گیرند اما منقبض نمی شوند.
isometric: فضایی
isometric perspective: پرسپکتیو فضایی
هم مقیاس
اصطلاح ورزشی به معنی �ایست ورزی� یا �حرکات کششی�
منبع: استاد علی صلح جو
همسانگرد
isometric ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: هم اندازه
تعریف: دارای اندازه یا مقدار یا ابعاد یکسان

بپرس