isolationism

/ˌaɪsəˈleɪʃəˌnɪzəm//ˌaɪsəˈleɪʃənɪzəm/

معنی: انزوا گرایی، پیروی از سیاست انزوا
معانی دیگر: پیروی از سیاست انزوا، انزوا گرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: isolationist (adj.), isolationist (n.)
• : تعریف: a policy or doctrine whereby a nation or country elects not to involve itself in the affairs of other nations or countries.

جمله های نمونه

1. Isolationism has a long and respectable pedigree in American history.
[ترجمه گوگل]انزواطلبی شجره ای طولانی و قابل احترام در تاریخ آمریکا دارد
[ترجمه ترگمان]Isolationism دارای شجره نامه طولانی و محترمی در تاریخ امریکاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Isolationism is a strictly national policy.
[ترجمه گوگل]انزواطلبی یک سیاست کاملا ملی است
[ترجمه ترگمان]Isolationism یک سیاست کاملا ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This can not be called isolationism, but it is a strange combination of hubris and indifference.
[ترجمه گوگل]این را نمی توان انزواگرایی نامید، اما ترکیبی عجیب از غرور و بی تفاوتی است
[ترجمه ترگمان]این غیر از غرور و تکبر است، اما این یک ترکیب عجیبی از غرور و بی اعتنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Republicans warned against returning to isolationism.
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان نسبت به بازگشت به انزواگرایی هشدار دادند
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان نسبت به بازگشت به انزوا هشدار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A chief characteristic of isolationism is not caring very much about what happens elsewhere.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی‌های اصلی انزواطلبی این است که خیلی به آنچه در جاهای دیگر اتفاق می‌افتد اهمیت نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]ویژگی اصلی انزوا گرایی چندان مهم نیست که در جای دیگری چه اتفاقی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This may seem like isolationism, but that is not quite correct.
[ترجمه گوگل]این ممکن است مانند انزواطلبی به نظر برسد، اما کاملاً صحیح نیست
[ترجمه ترگمان]این ممکن است مانند انزوا گرایی به نظر برسد، اما این کاملا درست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Isolationism reigned in the Congress, reflecting a national mood.
[ترجمه گوگل]انزواگرایی در کنگره حاکم شد که منعکس کننده روحیه ملی بود
[ترجمه ترگمان]Isolationism در کنگره حکومت می کرد و منعکس کننده وضعیت ملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Far from rejecting internationalism and retreating to isolationism, the Republicans were proposing to go beyond containment.
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان به دور از رد انترناسیونالیسم و ​​عقب نشینی به سمت انزواگرایی، فراتر از محدودیت را پیشنهاد می کردند
[ترجمه ترگمان]دور از رد internationalism ها و عقب نشینی به انزوا گرایی، جمهوری خواهان پیشنهاد کردند فراتر از مهار کردن بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Moral exuberance had inspired both overinvolvement and isolationism.
[ترجمه گوگل]شور و نشاط اخلاقی هم الهام بخش درگیری بیش از حد و هم انزواگرایی بود
[ترجمه ترگمان]سرزندگی اخلاقی هم الهام بخش overinvolvement و هم isolationism بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the forces of isolationism would have been aroused if any part of interchanges had transpired.
[ترجمه گوگل]اگر بخشی از تبادلات رخ می داد، همه نیروهای انزواطلبی برانگیخته می شدند
[ترجمه ترگمان]تمام نیروهای of در صورتی که هر بخشی از تعویض آن ها معلوم شود، به وجود می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Behind this lay the sentiment of isolationism and a desire for peace.
[ترجمه گوگل]در پس این احساس انزواگرایی و میل به صلح نهفته بود
[ترجمه ترگمان]در پشت این احساس انزوا و آرزوی صلح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Puritan exclusive localism breeded Isolationism.
[ترجمه گوگل]بومی گرایی انحصاری پیوریتن انزواگرایی را پرورش داد
[ترجمه ترگمان] The breeded exclusive Puritan Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Isolationism Puritan Puritan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Isolationism is one of the most important diplomatic traditions of the United States.
[ترجمه گوگل]انزواگرایی یکی از مهم ترین سنت های دیپلماتیک ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]Isolationism یکی از مهم ترین سنت های دیپلماتیک ایالات متحده آمریکاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many conservatives resurrected traditional isolationism, protecting American moral purity against contamination by the expedient.
[ترجمه گوگل]بسیاری از محافظه کاران انزواگرایی سنتی را احیا کردند و از خلوص اخلاقی آمریکا در برابر آلودگی به مصلحت محافظت کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از محافظه کاران به انزوا گرایی سنتی دست یافتند، از پاکی اخلاقی آمریکایی ها در برابر آلودگی ناشی از مصلحت، محافظت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is our insurance policy against isolationism.
[ترجمه گوگل]این بیمه نامه ما در برابر انزواطلبی است
[ترجمه ترگمان]این سیاست بیمه ما در برابر انزوا گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انزوا گرایی (اسم)
isolationism

پیروی از سیاست انزوا (اسم)
isolationism

انگلیسی به انگلیسی

• policy of noninvolvement in the affairs of other countries
isolationism is the policy of a country when it avoids becoming involved in relationships with or disputes between other countries; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

isolationism ( n ) ( aɪsəˈleɪʃəˌnɪzəm ) =the policy of not becoming involved in the affairs of other countries or groups, isolationist ( adj, n )
isolationism
the political principle or practice of showing interest only in your own country and not being involved in international activities
انزواطلبی دسته ای از سیاست های خارجی است که توسط رهبرانی نهادینه شده که اظهار می دارند که بهترین منافع کشورشان وقتی تأمین می شود که نسبت به امور کشورهای دیگر فاصله بگیرند. یک انگیزه احتمالی محدودسازی درگیری در امور بین المللی اجتناب از کشانده شدن به مجادلات خطرناک یا نامطلوب است. همچنین ممکن است پنداشته شود از اجتناب از توافقات تجارت بین المللی و دیگر پیمان های همکاری مشترک سودی به دست می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

The coalition called for freer trade in global markets and warned against isolationism.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/isolationism• https://en.wikipedia.org/wiki/Isolationism
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : isolate
✅️ اسم ( noun ) : isolation / isolationism / isolationist
✅️ صفت ( adjective ) : isolated / isolationist
✅️ قید ( adverb ) : _
isolationism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: انزواطلبی
تعریف: سیاست دوری جستن از مشارکت فعال در امور بین الملل

بپرس