isolation

/ˌaɪsəˈleɪʃn̩//ˌaɪsəˈleɪʃn̩/

معنی: کناره گیری، انزوا
معانی دیگر: تنهایی، گوشه نشینی، گوشه گیری، تک افتادگی، دور افتادگی، (پزشکی) جدا سازی، ایزولاسیون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of isolating or state of being isolated.
مشابه: quarantine, seclusion, solitary, solitude

- He was living in almost complete isolation in a cabin in the mountains.
[ترجمه مهدي كلهر] أو به تنهایی در یک کلبه در میان کوه ها زندگی میکرد
|
[ترجمه نگار] او تقریبا به صورت کاملا تنها در کلبه ای در میان کوه ها زندگی میکرد.
|
[ترجمه گوگل] او تقریباً در انزوای کامل در کابینی در کوهستان زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان] او در یک کابین در یک کلبه در میان کوه ها زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the complete separation of an infectious person from other people, or the state of being thus separated.
مشابه: quarantine

- Isolation was necessary to prevent the disease from spreading.
[ترجمه گوگل] جداسازی برای جلوگیری از گسترش بیماری ضروری بود
[ترجمه ترگمان] جداسازی برای جلوگیری از شیوع بیماری ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The infected passengers were put in isolation.
[ترجمه آرین] مسافران آلوده قرنطینه شدند
|
[ترجمه گوگل] مسافران مبتلا در انزوا قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] مسافران آلوده به انزوا کشیده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: separation of one nation from the affairs of other nations.

- Most Americans preferred isolation at the time and were not anxious for the country to involve itself in another war.
[ترجمه شیدا] در آن زمان اکثر آمریکایی ها انزوا را ترجیح می دادندو نگزان این نبودند که کشور خودش وارد جنگ دیگری شود
|
[ترجمه گوگل] اکثر آمریکایی ها در آن زمان انزوا را ترجیح می دادند و نگران این نبودند که کشور خود را درگیر جنگ دیگری کند
[ترجمه ترگمان] اکثر آمریکایی ها در آن زمان انزوا را ترجیح می دادند و نگران این بودند که کشور درگیر جنگ دیگری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an isolation ward in a hospital
بخش ایزوله در بیمارستان

2. living in isolation
زندگی کردن در انزوا

3. Because of its geographical isolation, the area developed its own unique culture.
[ترجمه گوگل]به دلیل انزوای جغرافیایی، این منطقه فرهنگ منحصر به فرد خود را توسعه داد
[ترجمه ترگمان]به دلیل انزوای جغرافیایی آن، این منطقه فرهنگ منحصر به فرد خود را توسعه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The country has been threatened with complete isolation from the international community unless the atrocities stop.
[ترجمه گوگل]این کشور به انزوای کامل از جامعه بین المللی تهدید شده است مگر اینکه جنایات متوقف شود
[ترجمه ترگمان]این کشور با انزوای کامل از جامعه بین المللی تهدید شده است مگر این که قساوت متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I ejaculated mentally, " you deserve perpetual isolation from your species for your churlish inhospitality.
[ترجمه گوگل]من از نظر ذهنی انزال کردم، "شما به خاطر مهمان نوازی هولناک خود سزاوار انزوای همیشگی از نوع خود هستید
[ترجمه ترگمان]از نظر ذهنی، تو سزاوار جدایی ابدی از همنوعان your هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many deaf people have feelings of isolation and loneliness.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ناشنوایان احساس انزوا و تنهایی دارند
[ترجمه ترگمان]افراد ناشنوا نسبت به تنهایی و تنهایی احساس تنهایی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He retired and lived in relative isolation.
[ترجمه گوگل]بازنشسته شد و در انزوای نسبی زندگی کرد
[ترجمه ترگمان]او بازنشسته شد و در انزوای نسبی زندگی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The country could face international isolation if it does not withdraw its troops.
[ترجمه گوگل]این کشور در صورت عدم خروج نیروهایش ممکن است با انزوای بین المللی مواجه شود
[ترجمه ترگمان]این کشور اگر نیروهایش را عقب نکشد، می تواند با انزوای بین المللی روبرو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many unemployed people experience feelings of isolation and depression.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بیکار احساس انزوا و افسردگی را تجربه می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بی کار، احساس انزوا و افسردگی را تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does the virtual office equal freedom or isolation?
[ترجمه گوگل]آیا دفتر مجازی برابر است با آزادی یا انزوا؟
[ترجمه ترگمان]آیا دفتر مجازی آزادی یا تنهایی برابر را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The millionaire lived in complete isolation from the outside world.
[ترجمه kamran] شخص میلیونر کاملا جدا از دنیای بیرون زندگی میکنه
|
[ترجمه گوگل]این میلیونر در انزوای کامل از دنیای بیرون زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]میلیونر در انزوای کامل از دنیای بیرون زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The political prisoner had been held in complete isolation .
[ترجمه گوگل]این زندانی سیاسی در انزوا کامل نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]زندانی سیاسی در انزوای کامل به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hotel stands in splendid isolation, surrounded by moorland.
[ترجمه گوگل]این هتل در یک انزوا باشکوه قرار دارد و اطراف آن را مراتع احاطه کرده است
[ترجمه ترگمان]این هتل در انزوای پرشکوه و محصور در خلنگ زار ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Punishment cannot be discussed in isolation from social theory.
[ترجمه گوگل]مجازات را نمی توان جدا از نظریه اجتماعی مورد بحث قرار داد
[ترجمه ترگمان]مجازات نمی تواند در انزوا از نظریه اجتماعی مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Words are pronounced differently in isolation from how they are pronounced in context.
[ترجمه گوگل]کلمات جدا از نحوه تلفظ آنها در متن متفاوت تلفظ می شوند
[ترجمه ترگمان]کلمات به صورت متفاوت در انزوا از این که چگونه آن ها در متن اعلام می شوند، تلفظ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کناره گیری (اسم)
abdication, resignation, isolation, detachment, renunciation, demission, avoidance, separatism, retreat

انزوا (اسم)
isolation, sequestration, retreat, insularity, seclusion

تخصصی

[کامپیوتر] جداسازی .
[برق و الکترونیک] جداسازی، عایق سازی
[ریاضیات] تنهائی، انفراد

انگلیسی به انگلیسی

• separation, solitude, aloneness; quarantine
isolation is a state in which you feel separate from other people, because you live far away from them or because you do not have any friends.
isolation is also the state in which a country or government has become politically or economically separated from other countries or governments.
if something exists or happens in isolation, it exists or happens separately from other things of the same kind.

پیشنهاد کاربران

انشقاق
جدایش
عایق بندی - جداسازی - ایزوله
به دور - جدا - انزوا -
منزوی
Without details
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : isolate
✅️ اسم ( noun ) : isolation / isolationism / isolationist
✅️ صفت ( adjective ) : isolated / isolationist
✅️ قید ( adverb ) : _
روکش عایقدار همراه با مارک
مجزا
در پزشکی: ایزوله ، ایزوله سازی
Isolation ward
:بخش ایزوله سازی
منزوی
Generation isolation:نسل منزوی:/
‏تِناردَن/تِناشتَن = to isolate، ایزوله کردن
تِناشته = isolated، ایزوله شده
تنارش = isolation، ایزوله سازی
{تناردن: �تِنار� ( در مازندرانی یعنی �تنها� ) پسوند کارواژه ساز �دن�. رویهمرفته به چم تنها و جدا کردن از بقیه}
...
[مشاهده متن کامل]

بن مایه: واژه نامه مازندرانی، محمدباقر بارفروش
#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست

سلول انفرادی
isolation ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: جداسازی 1
تعریف: در نظریۀ روان کاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن ارتباط میان اندیشه ها و احساس های ناخوشایند با اندیشه ها و احساس های دیگر مرتبط با آنها قطع میشود
خلاء، انزوا، حصر، گوشه گیری
isolation ( noun ) = جداسازی، جدایی/تنهایی، عزلت، انزوا، گوشه نشینی/انفرادی/مجزا/ایزالاسیون ( عایق کاری )
geographic/rural/social isolation = انزوای جغرافیایی/روستایی/اجتماعی
examples:
1 - After all the visitors had left, she experienced a feeling of complete isolation.
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از اینکه تمام بازدیدکنندگان رفتند، او کاملا احساس تنهایی کرد.
2 - The prisoner had been kept in isolation for three days.
آن زندانی به مدت سه روز، در انفرادی نگهداری شده بود.
3 - I can't think about it in isolation ( = separately ) - I need some examples of the problem.
من نمی توانم مجزا در مورد آن فکر کنم ( = جداگانه ) - من به چند مثال از مسئله نیاز دارم.

سه تا معنی میتونه داشته باشه
1 - separation=جدایی
2 - isolation period=دوره ی قرنطینه
3 - condition of being alone=انزوا و گوشه گیری
تنهایی انزوا گوشه گیری
isolation
دور از همه ، جدا از همه ، عُزلَت
در روانشناسی: انزوا
تفکیک و جداسازی
مترادف: vacuum
لاتین:vacuo، vacuous
معنی: خلاء، ایزوله، تلخیص، عایق، نفوذ ناپذیر
زبان شناسی: منفرد.
قرنطینه
جداسازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس