isochronous

/aɪˈsɑːkrənəs//aɪˈsɒkrənəs/

معنی: هم زمان، متقارن
معانی دیگر: isochronal همزمان، واقع شونده در فواصل منظم ومساوی، متوازن

جمله های نمونه

1. It can be applied in the isochronous magnetic field shimming of the compact cyclotron, which meets the requirement for beam dynamics analysis.
[ترجمه گوگل]می توان آن را در تابش میدان مغناطیسی هم زمان سیکلوترون فشرده، که نیاز برای تجزیه و تحلیل دینامیک پرتو را برآورده می کند، اعمال کرد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند در میدان مغناطیسی isochronous shimming به کار گرفته شود که نیاز به آنالیز دینامیک های پرتو را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can gain the isochronous - modulus curves from the curves of stress - strain ratios.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم منحنی های هم زمان - مدول را از منحنی های نسبت تنش - کرنش به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم منحنی های isochronous - مدول را از منحنی نسبت کرنش - کرنش به دست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In this paper, isochronous service of Advanced Orbit System (AOS) is researched, and the possible schemes for implementing pseudo-random code ranging by using isochronous service of AOS are discussed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، سرویس هم‌زمان سیستم مداری پیشرفته (AOS) مورد بررسی قرار گرفته و طرح‌های ممکن برای پیاده‌سازی محدوده کد شبه تصادفی با استفاده از سرویس هم زمان AOS مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، سرویس isochronous سیستم پیشرفته مدار (AOS مورد بررسی قرار می گیرد و طرح های ممکن برای اجرای کد شبه تصادفی با استفاده از خدمات isochronous (AOS مربوطه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The achromatic and isochronous relations for the system are obtained by six dimension transport matrix method.
[ترجمه گوگل]روابط بی رنگ و هم زمان برای سیستم با استفاده از روش ماتریس انتقال شش بعدی به دست می آید
[ترجمه ترگمان]روابط achromatic و isochronous برای این سیستم توسط روش ماتریس انتقال شش بعد به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Geometric properties of the isochronous region of these systems in phase space and the facts connected with these whichhavc fundamental meaning for the solution of the synthesis problem are discussed.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های هندسی ناحیه هم زمان این سیستم‌ها در فضای فاز و حقایق مرتبط با آن‌ها که برای حل مسئله سنتز معنای اساسی دارند مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های هندسی منطقه isochronous در این سیستم ها در فضای فازی و حقایق مرتبط با این مفهوم اساسی whichhavc برای حل مساله سنتز مورد بحث قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A programming example of isochronous transmission and asynchronous transmission based on 1394 is given.
[ترجمه گوگل]یک مثال برنامه نویسی از انتقال هم زمان و انتقال ناهمزمان بر اساس سال 1394 آورده شده است
[ترجمه ترگمان]یک مثال برنامه نویسی انتقال isochronous و انتقال غیر همزمان مبتنی بر ۱۳۹۴ ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A new achromatic isochronous deflection system is described.
[ترجمه گوگل]یک سیستم جدید انحراف هم زمان آکروماتیک توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم انحراف achromatic isochronous جدید شرح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Isochronous stratigraphic interfaces are one of the most important marks of developing process of a basin.
[ترجمه گوگل]فصل مشترک چینه شناسی هم زمان یکی از مهم ترین نشانه های روند توسعه یک حوضه است
[ترجمه ترگمان]isochronous stratigraphic یکی از مهم ترین نشانه های فرآیند توسعه یک حوزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The center conditions and isochronous center conditions for a class of quasi - analytic systems were investigated.
[ترجمه گوگل]شرایط مرکز و شرایط مرکز هم زمان برای یک کلاس از سیستم های شبه تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شرایط مرکز و شرایط مرکز isochronous برای یک کلاس از سیستم های شبه تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The open loop simulation model used the frequency compensation in the isochronous modulation is also set up, and the result shows the feasibility of the method.
[ترجمه گوگل]مدل شبیه سازی حلقه باز با استفاده از جبران فرکانس در مدولاسیون هم زمان نیز راه اندازی شده است و نتیجه امکان سنجی روش را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مدل شبیه سازی حلقه باز مورد استفاده برای جبران فرکانس در مدولاسیون isochronous نیز راه اندازی می شود و نتیجه امکان پذیری این روش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At last A test report about bulk transfer and isochronous transfer in high - speed mode is given.
[ترجمه گوگل]در نهایت یک گزارش آزمایشی در مورد انتقال انبوه و انتقال هم زمان در حالت پر سرعت ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]در پایان یک گزارش تست در مورد انتقال بالک و انتقال isochronous در حالت با سرعت بالا ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, the distribution and evolution of reservoir are analyzed within isochronous stratigraphic frameworks.
[ترجمه گوگل]در نهایت، توزیع و تکامل مخزن در چارچوب چینه شناسی هم زمان تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، توزیع و تکامل ذخایر در چارچوب isochronous stratigraphic تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم زمان (صفت)
concurrent, simultaneous, synchronous, contemporary, contemporaneous, synchronic, isochronous, isochronal

متقارن (صفت)
concurrent, symmetric, symmetrical, polar, regular, isochronous, isochronal

تخصصی

[برق و الکترونیک] تک زمان مشخصه ای از یک بسامد نا متناوب ثابت .
[ریاضیات] همزمان

انگلیسی به انگلیسی

• isochronal, equal in time

پیشنهاد کاربران

isochronous ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: همگام
تعریف: ویژگی فرایندهایی که در آنها داده‏ها در محدوده‏های زمانی مشخص تحویل شوند

بپرس