islam

/ˌɪsˈlɑːm//ɪzˈlɑːm/

معنی: اسلام، دین اسلام
معانی دیگر: مسلمین، مسلمانان، مسلمانی، اسلامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Islamic (adj.)
(1) تعریف: a monotheistic religion based on the teachings of the prophet Muhammad as set forth in the Koran.

(2) تعریف: Muslims, or the believers in this religion collectively.

(3) تعریف: collectively, the countries in which Islam is the dominant religion.

جمله های نمونه

1. I first became interested in Islam while I was doing my nursing training.
[ترجمه گوگل]من اولین بار زمانی که در حال انجام آموزش پرستاری بودم به اسلام علاقه مند شدم
[ترجمه ترگمان]من در ابتدا به اسلام علاقه مند شدم، در حالی که من در حال انجام آموزش پرستاری بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Islam is one of the great world religions.
[ترجمه گوگل]اسلام یکی از ادیان بزرگ جهانی است
[ترجمه ترگمان]اسلام یکی از ادیان بزرگ جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Islam spread rapidly through North Africa.
[ترجمه گوگل]اسلام به سرعت در شمال آفریقا گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]اسلام بسرعت از آفریقای شمالی پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Islam was inspired by the teachings of the spiritual leader Mohammed.
[ترجمه گوگل]اسلام از آموزه های رهبر معنوی محمد الهام گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]اسلام تحت تاثیر آموزه های رهبر روحانی محمد قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She renounced Islam for / in favour of Christianity.
[ترجمه گوگل]او اسلام را برای / به نفع مسیحیت کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]او اسلام را به نفع مسیحیت انکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He maintains Islam must adapt to modern society.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که اسلام باید با جامعه مدرن سازگار شود
[ترجمه ترگمان]او تاکید کرد که اسلام باید با جامعه مدرن سازگار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is true that Islam enjoins tolerance; there's no doubt about that.
[ترجمه گوگل]درست است که اسلام به مدارا سفارش می کند در این شکی نیست
[ترجمه ترگمان]درست است که اسلام شکیبایی را تحمل می کند؛ هیچ شکی در این مورد وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The established religion of Egypt is Islam.
[ترجمه Akam] دین تاسیس شده در مصر اسلام است.
|
[ترجمه گوگل]دین ثابت مصر اسلام است
[ترجمه ترگمان]دین رسمی مصر اسلام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He converted from Christianity to Islam.
[ترجمه گوگل]او از مسیحیت به اسلام گروید
[ترجمه ترگمان]او از مسیحیت به اسلام گروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her conversion to Buddhism/Islam was a very gradual process.
[ترجمه گوگل]گرویدن او به بودیسم/اسلام فرآیندی بسیار تدریجی بود
[ترجمه ترگمان]تبدیل او به مذهب بودا یک روند بسیار تدریجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Religious leaders say the novel defames Islam.
[ترجمه گوگل]رهبران مذهبی می گویند این رمان اسلام را بدنام می کند
[ترجمه ترگمان]رهبران مذهبی می گویند رمان defames اسلام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Literary Arabic has always been the cement of Islam.
[ترجمه گوگل]زبان عربی ادبی همیشه سیمان اسلام بوده است
[ترجمه ترگمان]عربی ادبیات همیشه سیمانی اسلام بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Islam has two main sects: the Sunnis and the Shias.
[ترجمه گوگل]اسلام دو فرقه اصلی دارد: سنی و شیعه
[ترجمه ترگمان]اسلام دو فرقه اصلی دارد: اهل سنت و شیعیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Islam is the official religion of Saudi Arabia.
[ترجمه گوگل]اسلام دین رسمی عربستان سعودی است
[ترجمه ترگمان]اسلام دین رسمی عربستان سعودی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسلام (اسم)
islam, mohammedanism

دین اسلام (اسم)
islam

انگلیسی به انگلیسی

• monotheistic religion based on the teachings of the prophet mohammed which are written out in the koran; body of muslim believers, muslims; muslim world
islam is the religion of the muslims, which teaches that there is only one god and that mohammed is his prophet.

پیشنهاد کاربران

بپرس