irruption

/ɪˈrʌpʃn̩//ɪˈrʌpʃn̩/

معنی: فوران، ایجاد ناگهانی
معانی دیگر: فوران، ایجاد ناگهانی

جمله های نمونه

1. Aunt Gillenormand looked on in amazement at this irruption of light in her elderly household.
[ترجمه گوگل]عمه گیلنورمند با تعجب به این تابش نور در خانه سالمندانش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]خاله ژیو نورمان با حیرت به این هجوم روشنایی در خانه her می نگریست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The water irruption sources, water passages and water harm areas are analyzed by some practical examples. The feasible measures of prevention anel cure are pointed.
[ترجمه گوگل]منابع قطع آب، معابر آب و مناطق آسیب آب با چند مثال عملی تجزیه و تحلیل می شوند اقدامات ممکن برای پیشگیری از درمان آنل اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]منابع نفوذ آب، بخش های آب و مناطق آسیب آب به برخی از نمونه های عملی تجزیه و تحلیل می شوند معیارهای امکان پذیر برای پیش گیری از درمان سرطان نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All day Monday, because he is the irruption.
[ترجمه گوگل]تمام روز دوشنبه، زیرا او خراش است
[ترجمه ترگمان]تمام روز دوشنبه، چون او the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Underground engineering is frequently threatened by ground water irruption.
[ترجمه گوگل]مهندسی زیرزمینی اغلب با فرسایش آب زیرزمینی تهدید می شود
[ترجمه ترگمان]از مهندسی زیرزمینی، که به طور مکرر توسط irruption آب زیرزمینی تهدید می شود، تهدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The whole body made a disorderly irruption into Mr. Bounderby's dining - room.
[ترجمه گوگل]تمام بدن به طور نامنظم وارد اتاق غذاخوری آقای باندربی شد
[ترجمه ترگمان]تمام بدنش به اتاق غذاخوری آقای Bounderby هجوم آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But, there was no loud irruption into the court-yard, as he had expected, and he heard the gate clash again, and all was quiet.
[ترجمه گوگل]اما، همانطور که او انتظار داشت، هیچ صدای بلندی در حیاط وجود نداشت، و دوباره صدای برخورد دروازه را شنید و همه چیز ساکت بود
[ترجمه ترگمان]اما صدای بلند شدن در حیاط به گوش رسید و صدای باز شدن دروازه را شنید و همه ساکت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Floor water irruption is a complicated process of geology and mechanics. There are various factors which influence the process.
[ترجمه گوگل]فرسایش آب کف یک فرآیند پیچیده زمین شناسی و مکانیک است عوامل مختلفی وجود دارد که بر فرآیند تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]هجوم آب کف یک فرآیند پیچیده زمین شناسی و مکانیک است عوامل مختلفی وجود دارند که بر فرآیند تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Group two can be inferred from the spontaneous irruption of subliminal contents into consciousness.
[ترجمه گوگل]گروه دو را می توان از نفوذ خود به خودی محتویات زیرآگهی به آگاهی استنباط کرد
[ترجمه ترگمان]دو گروه را می توان از هجوم ناگهانی محتوای subliminal به خودآگاه استنباط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An irruption of youth inundated that garden intersected with a cross like a shroud.
[ترجمه گوگل]طغیان جوانی آن باغ را که مانند کفن با صلیبی تلاقی می کرد غرق کرد
[ترجمه ترگمان]هجوم جوانی، با صلیب مانند کفن، intersected را با صلیب قطع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results are of great significance for preventing floor water irruption.
[ترجمه گوگل]نتایج برای جلوگیری از پارگی آب کف از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این نتایج از اهمیت زیادی برای جلوگیری از هجوم آب کف زمین برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The authors used the Analytic Hierarchy Process ( AHP ) in the researches of coal seam floor water - irruption.
[ترجمه گوگل]نویسندگان از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در تحقیقات مربوط به پارگی آب کف درز زغال سنگ استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان از فرآیند طبقه بندی تحلیلی (AHP)در تحقیقات آب کف رگه ذغال سنگ (AHP)استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on this point, the middle-short-term forcast methods in floor water irruption are put forward.
[ترجمه گوگل]بر این اساس روش‌های پیش‌بینی کوتاه‌مدت میان‌مدت در پارگی آب کف مطرح می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس این نقطه، روش های forcast کوتاه مدت در آب کف، به جلو کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John the Almsgiver (609 or 61 had taken this letter from Arsas with his own hand, and was only prevented by the irruption of the Saracens (61 from using it to obtain the deposition of Sergius.
[ترجمه گوگل]جان صدقه دهنده (609 یا 61 این نامه را با دست خود از آرساس گرفته بود و فقط با نفوذ ساراسین ها (61) از استفاده از آن برای به دست آوردن رسوب سرجیوس جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]جان almsgiver (۶۰۹ یا ۶۱)این نامه را از \"Arsas\" با دست خود گرفته بود، و تنها با هجوم the (۶۱)از آن برای به دست آوردن خلع of از آن جلوگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So philosophers should not make the mistake of thinking that they can take little account of the irruption that Freud's views on desire represented.
[ترجمه گوگل]بنابراین، فیلسوفان نباید این اشتباه را مرتکب شوند که فکر کنند می‌توانند ناهنجاری را که دیدگاه‌های فروید درباره میل نشان می‌دهد، در نظر نگیرند
[ترجمه ترگمان]بنابراین فلاسفه نباید این اشتباه را مرتکب شوند که آن ها بتوانند بازتابی از the که نظرات فروید در مورد تمایل نشان می دهند، در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فوران (اسم)
spout, jet, eruption, outburst, ebullition, irruption, effusion

ایجاد ناگهانی (اسم)
irruption

انگلیسی به انگلیسی

• rushing in, breaking in; intrusion, invasion, raid; sudden growth in the number of animals in an area (ecology)

پیشنهاد کاربران

بپرس