irritative

/ˈɪrɪteɪtɪv//ˈɪrɪteɪtɪv/

آزار دهنده، آزردگر، فگار انگیز، افژولنده

جمله های نمونه

1. Irritative symptoms lessened with repeated exposures.
[ترجمه گوگل]علائم تحریکی با قرار گرفتن در معرض مکرر کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]علائم irritative با نوردهی های تکراری کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do not take any irritative food like spice, alcohol or seafood, etc.
[ترجمه گوگل]از خوردن غذاهای تحریک کننده مانند ادویه، الکل یا غذاهای دریایی و غیره خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]هیچ غذای irritative مثل ادویه، الکل یا غذای دریایی و غیره نخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective : To study the local irritative response of azithromycin injection in the rabbit.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه پاسخ تحریکی موضعی تزریق آزیترومایسین در خرگوش
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه پاسخ irritative محلی تزریق azithromycin به خرگوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its symptoms were frequent, non - irritative burning pain or dull pain.
[ترجمه گوگل]علائم آن درد سوزشی مکرر و غیر تحریک کننده یا درد مبهم بود
[ترجمه ترگمان]علائم آن مکرر، بدون درد و یا درد خفیف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results Typical renal tuberculosis with irritative symptoms accounted for 65% while atypical renal tuberculosis was 35%. The most common symptoms were lumbodynia and hematuria.
[ترجمه گوگل]ResultsTypical سل کلیوی با علائم تحریکی 65٪ در حالی که سل غیر معمول کلیوی 35٪ بود شایع ترین علائم لومبدنی و هماچوری بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نمونه سل اچ آل با علائم irritative ۶۵ % بود در حالی که بیماری renal renal ۳۵ % بود شایع ترین نشانه ها عبارتند از: lumbodynia و hematuria
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To explore the relationship of irritative painful point and cutaneous nerve.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه نقطه دردناک تحریک کننده و عصب پوستی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه نکته دردناک و اعصاب جلدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Wei-chi embrocation had no irritative reaction to intact skin, but has mild stimulation to injured skin.
[ترجمه گوگل]Results Wei-chi ebrocation هیچ واکنش تحریکی به پوست دست نخورده نداشت، اما تحریک خفیفی برای پوست آسیب دیده دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج \"وی - چی embrocation\" هیچ واکنشی به پوست سالم نداشت، بلکه دارای تحریک ملایم نسبت به پوست زخمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To study the formula, technology of preparation, quality control, stability, irritative nature and clinical application of enoxacin pessary.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه فرمول، فناوری تهیه، کنترل کیفی، پایداری، ماهیت تحریکی و کاربرد بالینی انوکساسین پساری
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه فرمول، فن آوری آماده سازی، کنترل کیفیت، پایداری، ماهیت irritative و کاربرد بالینی of pessary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The sweet potato powder has the advantages of high viscosity and no irritative odor and can obviously improve the taste of the ice lolly when being added into the base materials of the ice lolly.
[ترجمه گوگل]پودر سیب زمینی شیرین دارای مزایای ویسکوزیته بالا و بدون بوی تحریک کننده است و بدیهی است که می تواند طعم آب نبات یخی را هنگام افزودن به مواد پایه آب نبات یخی بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]پودر سیب زمینی شیرین مزایای ویسکوزیته بالایی دارد و هیچ بوی irritative ندارد و به طور بدیهی مزه یخ را هنگام اضافه شدن به مواد اصلی یخ را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It suggested that endophyte of pine tree would be the main pathogenic factor of the disease, and PWN was one of irritative factors.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شد که اندوفیت درخت کاج عامل بیماریزای اصلی بیماری است و PWN یکی از عوامل تحریک کننده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان داد که endophyte درخت کاج عامل اصلی بیماری در این بیماری است و PWN یکی از عوامل irritative بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• annoying, bothersome, aggravating; tending to stimulate (physiology, biology); characterized by or caused by irritation of an organ or body part (pathology)

پیشنهاد کاربران

بپرس