صفت ( adjective )
مشتقات: irritably (adv.), irritableness (n.)
مشتقات: irritably (adv.), irritableness (n.)
• (1) تعریف: easily annoyed or angered.
• مترادف: crabby, fractious, grumpy, huffy, snappish, testy, touchy
• متضاد: easygoing
• مشابه: bilious, cranky, cross, edgy, fretful, grouchy, impatient, out of sorts, peevish, perverse, pettish, petulant, quick-tempered, sensitive, snappy, thin-skinned, waspish
• مترادف: crabby, fractious, grumpy, huffy, snappish, testy, touchy
• متضاد: easygoing
• مشابه: bilious, cranky, cross, edgy, fretful, grouchy, impatient, out of sorts, peevish, perverse, pettish, petulant, quick-tempered, sensitive, snappy, thin-skinned, waspish
- She hadn't meant to snap at her husband, but she'd had a bad day at work and had come home irritable.
[ترجمه گوگل] او قصد نداشت به شوهرش ضربه بزند، اما روز کاری بدی را پشت سر گذاشته بود و عصبانی به خانه آمده بود
[ترجمه ترگمان] او قصد نداشت به شوهرش حمله کند، اما روز بدی در کار داشت و زود به خانه برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او قصد نداشت به شوهرش حمله کند، اما روز بدی در کار داشت و زود به خانه برگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: very sensitive or responsive to physical stimulation; susceptible to irritation.
• مترادف: reactive, sensitive
• متضاد: insensitive
• مشابه: excitable, inflammable, susceptible, vulnerable
• مترادف: reactive, sensitive
• متضاد: insensitive
• مشابه: excitable, inflammable, susceptible, vulnerable
- You should put a bandage over the healing sore because it will be irritable for a few days.
[ترجمه شقایق] تو باید روی زخم التیام بافته بانداژ بگذاری چرا که برای چند روز تحریک پذیر خواهد بود.|
[ترجمه گوگل] باید روی زخم در حال بهبودی بانداژ کنید زیرا تا چند روز تحریکپذیر خواهد بود[ترجمه ترگمان] تو باید زخم التیام زخم را پانسمان کنی، چون چند روزی عصبانی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید